337
تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی

روی زمین دلالت می‌‌کنند، یا نمادی از بقیه حروف الفبا باشند. در این وجه آخر، اشاره به چند حرف از حروف الفبا یادآور باقی حروف است، چنان‌‌که عبارت ”هر دو بایستید تا بگرییم" ( قِفا نبکي) باقی‌‌مانده قصیده (معلقه امرؤ القیس) را به یاد می‌‌آورد.۱ این فرایند شبیه ایجاد ارتباط ذهنی میان لفظ با چیزی دیگر است، اما در اینجا سببِ اینکه این حروف خاص ذکر شده‌‌اند مسکوت مانده است، ازاین‌‌رو شخص به معنایی دست نمی‌‌یابد.

طَبرِسی می‌‌گوید که بهترینِ این دیدگاه‌‌ها (البته نه نظر قطعی) آن است که این حروف معادل نام سوره‌‌ها هستند. استدلال او در اینجا بر پایه این اعتقاد شکل گرفته که حروف و کلمات دارای معانی اصلی‌‌ای هستند، اما ممکن است نقش نام‌‌دهی را نیز بپذیرند (منقولة الی التسمیة) تا بین «اشیاء نام‌‌گذاری‌‌شده» ( المُسَمَّیات) تمایز بگذارند. برای مثال اگر واژه جعفر برای هر چیزی غیر از رودخانه استفاده شود، مثلا برای شناساییِ کسی که اسمش جعفر است، در این صورت این کلمه از معنای ریشه‌‌ایِ خود به وضعیت متفاوتی منتقل شده است، یعنی اکنون اسمِ عَلَم است ( العَلَمیَّة). این اندیشه که لفظ دارای یک معنای اصلی است که می‌‌تواند کاربردها یا نقش‌‌های دیگری داشته باشد، در تطابق با همان نظریه‌‌های زبانیِ قراردادگرایی است که پیش‌‌تر درباره‌‌شان بحث کردیم. در اینجا هم تفسیر کاملاً وابسته به دانش و اصول بیرونی [[=غیر دینی]] و دنیوی [[=غیر الهی]] است.

همچنین جالب توجه است که طَبرِسی حتی از لحاظ وضعیت دستور زبانی نیز ”الف لام میم" را با قدری تفصیل به بحث می‌‌گذارد؛ بنابراین حتی در جایی که معنایی کاملا مبهم است، می‌‌توان سهم قابل توجهی از فرایند تفسیر را بدان اختصاص داد. در ارتباط با وضعیت دستور زبانی، می‌‌توان این حروف را مرفوع در نظر گرفت (در حالت مبتدا یا مجزا)، مثلا معمولِ یک فاعل محذوف مثل یک ضمیر (مثلاً: هذه الف لام میم)، یا منصوب (در حالت مفعولی یا تعلق) مثلا معمولِ یک فعل محذوف، مثلِ ”بخوان الف لام میم!" ( اُتلُ الف لام میم) و مواردی از این قبیل.۲ بحث دراین‌‌باره به همان روالِ مباحث دیگر در مجمع البیان ادامه یافته، اما این واقعیت پابرجاست که هیچ کس نمی‌داند معنای ”الف لام میم" چیست.

1.. مجمع البیان، ج۱، ص۱۱۳.

2.. مجمع البیان، ج۱، صص۱۱۴-۱۱۵.


تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
336

توسل به زبان مجاز و استعاره هم کمکی نمی‌‌کند. ازآنجاکه اکثر استدلال‌‌ها در مجمع البیان قیاسی هستند، روشن نیست که در اینجا چگونه می‌‌توان از کل به جزء رسید، بااین‌‌حال در این میان تعداد دیگری از ترکیبات حروف مرموز [[=مقطعه]] در ابتدای ۲۹ سوره برای مقایسه در دسترس است.۱

تلاش برای تفسیر کردن [[حروف مقطعه]] بیشتر حدس و گمان‌‌های علمی است، اما طَبرِسی تلاش فراوانی می‌‌کند تا [[برای تفسیر این حروف]] اصول خاصی را به کار گیرد. جالب است که در این مورد طَبرِسی شرح و تفسیرش را با [[پرداختن به]] معانی احتمالی شروع می‌‌کند (در جاهای دیگر او بخش «معنی» را در آخر ذکر می‌‌کند). او دیدگاه‌‌ها در این زمینه را به دو دسته بزرگ تقسیم می‌‌کند. اول، کسانی که معتقدند این حروف از متشابهات یا آیات «مبهم» هستند، که تنها خدا می‌‌تواند در باب آنها ادعای علم کند. این تا حدی برگرفته از یک تفسیرِ ارائه‌‌شده برای آیه شاخص دیگری (آل‌‌عمران۳: ۷) است که ظاهرا [[آیات]] قرآن را به [[دو دسته]] آیات تبیین‌‌پذیر و آیات مبهم‌تر یا بالقوه غلط‌‌انداز تقسیم می‌‌کند (ر.ک: فصل اول). بااین‌‌حال، طَبرِسی احادیث مشابهی از منابع متقدم می‌‌افزاید که کم و بیش نظرات مشابهی را بیان می‌‌کنند، اما برخاسته از آیه ۷ آل‌‌عمران نیستند. ”از شعبی: خداوند در هر کتاب [آسمانی] سرّی نهفته دارد و سرّ خداوند در قرآن حروف الفبایی در ابتدای سُورههاست."۲ در اینجا، مثل آیه ۷ سوره ۳ (آل‌‌عمران)، می‌‌توان به مراد رمزآلود خداوند در قرآن متوسل شد. همان طور که در بالا بیان شد، این طور نیست که نتوان آیه را فهمید، بلکه تفسیر صحیح آیه این است که آیه تفسیری ندارد.

دسته دوم، طبق تقسیم‌‌بندی طَبرِسی، کسانی‌‌اند که اقدام به ارائه توضیحات می‌‌کنند و طَبرِسی از آنها با عنوان وجوه یاد می‌‌کند. بر این اساس، حروف مقطعه احتمالاً به اسامی سوره‌‌ها، نام‌‌های خدا، اسم اعظم خدا۳ و یا نام قرآن برمی‌گردد. بر اساس دیدگاه‌‌های بلندپروازانه‌‌تر، اینها می‌توانند درحکم ماده تاریخ باشند که بر زمان باقیمانده از این امت بر

1.. برای آگاهی بیشتر دربارۀ حروف مرموز [[=مقطعه]] و تلاش‌ها برای توضیح آن، ن.ک:
A. Welch,"al-Ḳurʾān ۴d: The mysterious letters,” EI۲, s.v.

2.. مجمع البیان، ج۱، ص۱۱۲.

3.. از سعید بن جبیر: با درآمیختن این حروف می‌توانیم نام‌هایی بیابیم، مثلاً «الر» و «حم» و «ن» که «الرحمن» را نتیجه می‌دهد، هرچند "ما توانایی اتصال و ترکیب همۀ آنها را نداریم".

  • نام منبع :
    تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
    سایر پدیدآورندگان :
    به کوشش محمدعلی طباطبایی و جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 13784
صفحه از 416
پرینت  ارسال به