241
تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی

احتمالاً در پسِ هر سه روایت، روایتی واحد وجود دارد که هر کدام از سه مفسر به شکل متفاوتی از آن استفاده کرده‌اند: عبارت‌پردازی‌های فرات و عیاشی حاکی از تمایل آنها به حذف بخش‌های مشکل‌ساز روایت به منظور ارتدوکس کردن و هماهنگ‌سازی آن با معیارهای پذیرفته‌شده است؛ درحالی‌که روایت به شکلی که قمی آورده گویی «از سانسور مصون مانده» و همین طور از هماهنگ‌سازی.۱ ممکن است این امر که این روایت به تفسیر قمی راه یافته است نشان از آن داشته باشد که حداقل در دوره‌ای خاص، این روایت در بعضی محیط‌های شیعه پذیرفته‌شده بوده است. به همین ترتیب، ممکن است که قسمت پایانی روایت ("به خدا! که او (محمد) نه شک کرد و نه پرسید") تلاشی برای بی‌اثر کردن آن بخش‌هایی باشد که مشکل‌ساز بوده‌اند تا روایت با مفاهیم پذیرفته‌شده نزد تشیع امامی هماهنگ افتد.۲

1.احتمال دیگر هم آن است که این روایت در تفسیر قمی دچار افزوده‌هایی شده باشد.

2.. واکنش محمد[[ص]] به مقام منسوب به علی[[ع]] (در متون مورد بحث) شباهت جالبی دارد با داستانی دربارۀ موسی[[ع]] که در میدراشی معروف نقل شده است. طبق این میدراش هنگامی که موسی[[ع]] به آسمان می‌رود، از او دعوت می‏شود تا به سخنان ربی عقیوا گوش دهد و در این هنگام موسی [[ع]] از دانش خارق‌العادۀ او در باب رازهای الهی جا می‏خورد. متن میدراش چنین است: «راو از ربی یهودا نقل می‏کند: هنگامی که موسی به ملکوت اعلی صعود کرد، یگانۀ متعال جل جلاله را یافت که نشسته و مشغول گذاشتن تاج‌های کوچک (نشانه‌ها و تزئینات) بر حروف تورات است. موسی گفت: ای پروردگار جهان، چه مانع شد که این حروف را بدون این تزئینات به من بدهی؟ خداوند پاسخ داد: مردی بعد از نسل‏ها برخواهد خاست، به نام عقیوا بن یوسف، که برای هر کدام از این خطوط تأویلی نو فراهم خواهد آورد. موسی گفت: ای پروردگار جهان، به من اجازه بده تا ببینمش. برگرد و برو. موسی رفت و در آخرین ردیف هشتم مکتب عقیوا نشست، ولی حرف‏های او را نفهمید و نیرویش تحلیل رفت. در آن هنگام که عقیوا موضوعی را دنبال می‌کرد، شاگردانش به او گفتند: ای ربی، این را از کجا آوردی؟ او جواب داد: از تعالیمی که موسی در سینا دریافت کرد. در این هنگام بود که روان موسی آرام گرفت.» (تلمود بابلی، مناحوت، ۲۹ب، بر اساس ترجمۀ فرانسوی زیر:
Talmud de Babylone, trad. d’Edmond Fleg, Anthologie juive, ۵ᵉéd., Paris ۱۹۲۴, p.۱۳۵).
متن این میدراش و «روایت اسراء» از دو جهت به هم شباهت دارند:
الف) در هر دو مورد، موقعیتی مشابه توصیف شده‏است: سردرگمی راهنمای معنوی و پایه‏گذار دین (موسی و محمد) در برابر مرتبت و فضیلت وارثی که فراتر از آنهاست در جایی از آسمان که تنها آنها هستند و خدا. موسی[[ع]] و محمد[[ص]] چنان نمایش داده شده‏اند که گویی در برابر مرتبۀ عالی وارثانشان جا خورده‏اند. در مورد موسی[[ع]] «نیرویش تحلیل رفت» هنگامی که به نادانی خود در برابر دانش عقیوا، وارث معنوی‏اش، دربارۀ رازهای تورات پی برد (”او نمی‌فهمید که وی چه می‌گوید"). محمد[[ص]] نیز هنگامی که سخنانی دربارۀ مقام بلند علی[[ع]] از زبان خداوند شنید، دچار ملال یا تردید شد.
ب) در هر دو متن، شخص بنیان‏گذار تا حدی در برابر وارث به حاشیه رانده می‏شود. موسی[[ع]] دعوت می‏شود که در محضر درس عقیوا بنشیند؛ محمد[[ص]] به سبب تردید دربارۀ آنچه در مورد علی[[ع]] نازل شده بود، مؤاخذه می‌شود. اما از سوی دیگر تفاوتی هم وجود دارد. در میدراش مضمون آرام گرفتن و رضایت وجود دارد (”روان موسی آرام گرفت")، زیرا متوجه می‌شود که پیشرفت‌های عقیوا بر اساس تورات است (همان تعالیمی که موسی[[ع]] در سینا دریافت کرد). چیزی مشابه این در «روایت اسراء» نیست. بااین‌حال شباهت‌های میان دو متن را باید در سطحی پدیدارشناسانه مورد تأکید قرار داد، یعنی بر اساس وجود شباهت‌هایی در دو فرهنگ (در این مورد آنها بسیار به هم نزدیک‌اند). بااین‌وصف دلیلی وجود ندارد که فرض کنیم که متن میدراش به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر متن اسلامی اثر گذاشته است. از دوستم دکتر آموس گلدرایش (Amos Goldreich) که توجه مرا به این میدراش جلب کرد سپاسگزارم.


تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
240

IV

چنان‌که گفتیم، آنچه در «روایت اسراء» بیشتر مسئله‌ساز است، ضعف دیگری است که به محمد[[ص]] نسبت داده می‌شود. زیرا او نه‌تنها در سخنان خدا شک می‌کند، بلکه اصلا در پذیرش سخنان ستایش‌آمیز خدا درباره علی[[ع]] مشکل دارد. ویژگی عجیب این روایت وقتی برجسته می‌شود که آن را با نظایرش در دو تفسیر امامی دیگر که معاصر قمی بوده‌اند مقایسه کنیم، یعنی تفاسیر فرات کوفی و عیاشی.۱ مقایسه این روایات که سه مفسر ارائه کرده‌اند، از یک سو ریشه مشترک این سه را نشان می‌دهد: همه آنها، بر خلاف مفسران سنی و شیعه بعدی (مانند طوسی و طبرسی)، آیه مورد بحث را به واقعه اسراء مرتبط می‌دانند. ولی از سوی دیگر تفاوتی اساسی در بین هست: در روایتی که عیاشی نقل می‌کند ذکری از علی[[ع]] در رابطه با واقعه اسراء نیست. برعکس، در روایتی که فرات آورده علی[[ع]] به‌روشنی ذکر شده ولی در بافتی کاملاً متفاوت از آنچه قمی نقل کرده است. در ضمن، او عبارتِ مسئله‌ساز در این روایت (عَرَضَ/عُرِضَ في نفس رسول الله) را حذف کرده است: محمد[[ص]]، بعد از اتمام نمازی که در رأس پیامبران، صلحاء و فرشتگان۲ خواند، از آنان پرسید: ”به چه چیز شهادت می‌دهید؟ (بما تَشهَدونَ)" آنان پاسخ دادند: ”ما شهادت می‌دهیم که خدایی جز الله نیست و تو فرستاده خدایی و علی امیر مؤمنان است." این است تفسیر صحیح آیه ”از کسانی که پیش از تو کتاب (آسمانی) را خوانده‌اند بپرس."۳ بنابراین وجه غیرمعمول «روایت اسراء» تقابل با روایات متضادی است که در همین تفسیر آمده‌اند۴ و نیز روایات مشابهی که در تفسیرهای دیگر نقل شده‌اند.۵ مقایسه روایاتی که سه مفسر آورده‌اند نشان می‌دهد که

1.. ن.ک: پ.۲۳.

2.. این جزئیات در همۀ روایات مشترک است.

3.. تفسیر فرات، ص۶۱، س۱۷-۱۹.

4.. برای مثال بنگرید به روایاتی که می‌گویند در واقعۀ اسراء مطالبی دربارۀ علی[[ع]] به محمد[[ص]] وحی شد. اما در این روایات، چنان‌که انتظار می‌رود، پیامبر[[ص]] واکنش مثبتی نشان می‌دهد. تفسیر قمی، ج۲، ص۲۳۵، س۸؛ ص۲۳۵، س۳؛ ص۲۴۳.

5.. برای مثال بنگرید به روایت فرات از ابو ذر غفاری (د. ۳۲/۶۵۲-۶۵۳) که با جزئیات بسیار صعود شبانۀ پیامبر [[ص]] به طبقۀ هقتم آسمان را توصیف می‌کند. در هر یک از طبقات، فرشتگان در ثنای علی[[ع]] و آرزوی دیدن او صحبت می‌کنند. در طبقۀ هفتم، فرشتگان برای محمد[[ص]] می‌گویند که از شدت شوق دیدار علی[[ع]] از خداوند خواسته‌اند تا فرشته‌ای به شمایل علی[[ع]] خلق کند و بر تختی در سمت راست عرش الهی مزین به جواهرات و مروارید قرار دهد تا هر گاه دلتنگ علیِ زمینی شدند به شمایل آسمانی‌اش بنگرند ( فکلما اشتقنا إلی رؤیة علي بن أبي طالب علیه السلام في الأرض نظرنا إلی مثاله في السّماء، تفسیر فرات، از ص۱۳۴ س۸ تا ص۱۳۶، س۱۲، و به‌ویژه سطور آخر که در اینجا ترجمه شده‌اند).

  • نام منبع :
    تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
    سایر پدیدآورندگان :
    به کوشش محمدعلی طباطبایی و جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 16320
صفحه از 416
پرینت  ارسال به