239
تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی

پس تفاسیر اصلی این آیه چنین بوده است. مفسران اعم از سنی۱ و شیعه۲ در نسل‌های بعد، هر کدام به سبک خود، همان تفسیرها را تکرار می‌کنند، بدون اینکه چیزی اضافه کنند. پس در اینجا نیازی به تکرارشان نیست.

از زمانی که موضوع عصمة خود تبدیل به یک مسئله مستقل شد، در آثار ویژه‌ای که به این موضوع اختصاص یافته، به آیه مورد بحث ما نیز پرداخته‌اند. در عین حال در آثار متکلمانی که به این موضوع پرداخته‌اند ـ مانند فخر الدین رازی۳ و عبدالجبار معتزلی (د. ۴۱۵/۱۰۲۵) که آثار بلندی به این مسئله اختصاص داده‌اند ــ چیز تازه‌ای پیدا نمی‌شود، هرچند که می‌دانیم معتزلیان بسیار دل‌مشغول این موضوع بوده‌اند.۴

1.. نیز ن.ک: فخر الدین الرازی، همان (ن.ک: پ.ن.۱۶)، صص۲۶-۲۷، که در آنجا هم طبق معمول تفسیر‏ها را به تفصیل دسته‏بندی می‏کند. شایان ذکر است که رازی در کتابی هم که در باب عصمة نگاشته به این آیه استناد کرده است (ن.ک: پ.۲۴)؛ ابن جوزی، زاد المسیر في علم التفسیر، دمشق، ۱۳۸۵/۱۹۶۵، ج۴، ص۶۳؛ القرطبی، الجامع لأحکام القرآن، قاهرة، بی‏تا، ج۲، ص۳۲۲۱؛ عبدالله بن محمد النسفي، تفسیر، قاهرة، بی‏تا، ج۲، صص۱۷۵-۱۷۶ که دقیقاً از زمخشری برداشته است و ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، قاهرة، ۱۹۵۲، ج۲، ص۴۳۲. در پایان شایان ذکر است که آیات مورد بحث بخشی از آیاتی را تشکیل می‏دهند که إسماعیل بن النارجیلة (= شموئل هَـ نَگید، د. ۱۰۵۶) در اثر ضد قرآنی‌اش از آنها استفاده کرده بود، چنان‌که ابن حزم ادعا می‏کند. دکتر سارا استرومسا که توجه مرا به این موضوع جلب کرد، به‌درستی نشان داده است که تمام آنچه به ابن النارجیلة نسبت داده‌اند، در واقع از ابن راوندی (قرن ۳/۹) است. برای جزئیات بیشتر ن.ک:
S. Stroumsa, "From Muslim Heresy to Jewish-Muslim Polemics: Ibn al-Rāwandi’s Kitāb al-Dāmigh”,JAOS, ۱۰۷ (۱۹۸۷), pp. ۷۶۷-۷۷۱, esp. pp. ۷۶۹-۷۷۱, and notes ۲۴, ۲۵.

2.. ن.ک: فرات، تفسیر، نجف، ۱۳۵۴ق، ص۶۱؛ العیاشی، تفسیر، ج۲، ص۱۲۸ (برای روایاتی که این دو مفسر آورده‌اند، ن.ک: ادامۀ مقاله)؛ ابو جعفر الطوسی، التبیان في تفسیر القرآن، ج۵، صص۴۳۰-۴۳۱؛ ابو الفضل [[کذا]] الطبرسی، مجمع البیان في تفسیر القرآن، ج۱۱، بیروت، ۱۳۷۶/۱۹۵۶، صص ۹۴-۹۶. دو مفسر آخر ویژگی‌های خاص تفسیر شیعی را ندارند، بلکه نشانگر چرخشی به سوی مواضع مفسران سنی (عمدتاً طبری) هستند. در میان امامیان متأخر، به‌ویژه ن.ک: محسن فیض، تفسیر الصافي، ص۲۴۷؛ مجلسی آیۀ مورد بحث را در چهارچوب بررسی کلی‌اش در مورد عصمة استفاده می‌کند؛ او تقریباً تمام متن رازی را نقل می‌کند (بحار الأنوار، تهران، بی‌تا، ج۱۷، صص۳۴-۹۷).

3.. عصمة الأنبیاء، دمشق، ۱۳۵۵ق، صص ۱۰۸-۱۰۹. متنش تماماً همان چیزی است که در تفسیرش بر قرآن، مذکور در بالا، در مورد این موضوع نوشته است.

4.. [[عبدالجبار معتزلی،]] تنزیه القرآن عن المطاعن، بیروت، بی‌تا، ص۱۷۹. نیز مادلونگ (همان، پ۱۲، ص۱۸۳)؛ در مقابل، [[سید]] مرتضی در اثرش در باب عصمة ( تنزیه الأنبیاء، نجف، ۱۳۸۰/۱۹۶۱) آیۀ مورد بحث را در میان آیات متعددی که برای این مفهوم مشکل ایجاد می‌کنند، نیاورده است؛ اما در کتاب دیگرش (أمالي المرتضی، بیروت، ۱۳۸۷/۱۹۶۷، ج۲، صص۳۸۲-۳۸۳)، به‌تفصیل، با همان سبکی که در متون مفسران فوق‌الذکر می‌یابیم، در مورد این آیه بحث کرده است.


تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
238

اولیه رایج بوده است.۱ هرچند روشن است که خود او گرایشی به پذیرفتن این تفسیر ندارد.۲

زمخشری، گرچه برخی از سخنان پیشینیان را تکرار می‌کند، در عین حال نوآوری‌های مهمی هم دارد. اول اینکه، او برای اولین بار واژه عصمة را ذیل آیه مورد بحث می‌آورد، هرچند این واژه را طوری استفاده می‌کند که نه روشن است، نه هدفمند: زمخشری می‌گوید عبارتِ إن کُنتَ فِي شَكِّ به صورت فرضی (علی طريق الفرض والتمثیل) استفاده شده است (چنان‌که پیش‌تر هم از فراء نقل شد)، یا برای تشویق و تحریک (علی طریق التهییج والإلهاب). او همچنین بدون هیچ توضیح دیگری می‌افزاید: ”(این سخنان) برای انگیزه‌دهی بیشتر و (به عنوان دلایل) عصمة (گفته شده‌اند) ( لزیادة التثبیت والعصمة)". به عبارت دیگر، مضمون این آیه نه‌تنها در تقابل با عصمة نیست، بلکه در جهت تثبیت آن است. چگونه؟ زمخشری توضیحی نمی‌دهد.۳ب وی در ادامه تفسیرش، سه توضیح دیگر برای این آیه ارائه می‌دهد: الف. این سخنان خطاب به کل امت است (خوطب الرسول والمعنی الأمة)۴؛ ب. مخاطب این سخنان هر شنونده احتمالی آیه است؛ ج. «إن» مذکور در این آیه شرطی ( إن الشرطیة) نیست، بلکه نفی را می‌رساند ( إن النافية) و معنایش چنین است: تو (ای محمد) شک نمی‌کنی، ولی (بااین‌حال) از کسانی که کتاب‌های آسمانی را خوانده‌اند بپرس: ”ما تو را به این دلیل که در شک هستی امر به پرسیدن نمی‌کنیم، بلکه دلیل آن افزایش یقین تو است ( لتزداد یقینا)، مثل ابراهیم که با چشمان خودش (بمعاینة) رستاخیز مردگان را دید."۵

1.. در واقع، این آیه در تفسیر مقاتل بن سلیمان (د. ۱۵۰/۷۶۷) هم همین طور تفسیر شده است: "فإن کنتَ في شک، یا محمد مما أنزلنا علیک"؛ ن.ک نسخۀ خطی ۱/۷۴، احمد ۳، ص۱۶۸ب، س۱-۹. از پروفسور م. ج. کیستر (قِسطِر) سپاسگزارم که این نسخۀ خطی را در اختیارم گذاشت.

2.. الطبری، جامع البیان عن تأویل آي القرآن، قاهرة، ۱۳۸۸/۱۹۶۸، ج۱۱، صص۱۶۷-۱۶۹.

3.ب. احتمالاً (همان طور که دکتر سارا استرومسا پیشنهاد کرده‏اند) در این زمان واژۀ عصمة هنوز به صورت یک اصطلاح فنی درنیامده بوده، بلکه در معنای اولیه‏اش یعنی «قدرت» و «نیرو» به کار رفته است؛ و بافت کلی آیات قرآنی فرضی است، مثل مثال سومی که زمخشری آورده است، ن.ک: بالا.

4.. مانند ابن قتیبه.

5.. ابوالقاسم جار الله محمد بن عمر الزمخشری، الکشاف عن حقائق التنزیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳/۱۹۸۳، ج۲، صص۲۵۲-۲۵۳.

  • نام منبع :
    تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
    سایر پدیدآورندگان :
    به کوشش محمدعلی طباطبایی و جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 16329
صفحه از 416
پرینت  ارسال به