منظّم و در پیِ هم دارد؛ گامهایی که باید هر یک به درستی، در جایگاه منطقیِ خود قرار بگیرد تا مجموع آنها فرایند نظاممند تفسیر را سامان دهد.
هدف ما از ارائه روش تفسیر روایی، بررسی روش تفسیر رواییِ محض نیست که تنها به گردآوری روایات در ذیل آیات میپردازد؛ بلکه مراد ما بررسی روش تفسیر رواییِ جامع است.
پیکربندی روش تفسیر رواییِ جامع، به این شکل است: ۱. قطعهبندی متن، ۲. تعیین معنای کانونی، ۳. واژهشناسی، ۴. اصطلاحشناسی، ۵. ترکیبشناسی، ۶. سیاقشناسی ۷. شناسایی آیات ناظر و مرتبط، ۸. گردآوری روایات، ۹. حلّ اختلاف روایات، ۱۰. بهرهگیری از میراث تفسیری.
مقصود از قطعهبندی آیه، انتخاب بخشی از آیه یا سوره، به عنوان یک «واحد مفهومی» است.
معنای کانونی، مقصود و پیام اصلیِ قطعه انتخابی است تا مفسّر، مسیر و محور حرکت متن را بیابد و بتواند نقشه پژوهش خود را ترسیم کند.
پس از تعیین واحد مفهومی و تشخیص معنای کانونی، یک واژه در مرکز توجّه ما قرار میگیرد که عنوانی کلّی برای همان معنای کانونی شمرده میشود و به گونه رایج، واژهای قرآنی و برآمده از آن است.
برای فهم و کشف معانی واژهها، دو شیوه به کار میرود: شیوه تقلیدی و شیوه اجتهادی.
در واژهشناسیِ تقلیدی، با مراجعه به کتب لغت، معنای ارائه شده در ذیل واژه مورد نظر را مییابیم و با اعتماد به درستیِ گفته لغتدانان، همان را معنای اصلی کلمه فرض میکنیم.
جایگاه استفاده از شیوه تقلیدی، مواردی است که نیاز به سختگیریِ علمی و نکتهسنجی نیست.
شرط اساسی شیوه تقلیدی، مراجعه به کتابهای کهن و معتبر لغت است.