519
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

این‌گونه است، پس امام او چه مقامی دارد، حضرت در پاسخ به او توصیه می‌کنند که حدّ خود را نگاه دارد.۱

پاسخ‌هایی که ائمه علیهم السلام به پرسش درباره کیفیت علم سلمان داده‌اند، برای تبیین معنای «عالم» بسیار تأثیرگذار است. دو مبنای اصلی در این روایات وجود دارد که با هم متعارض‌اند و نشان‌دهنده دو دیدگاه متفاوت در میان اصحاب ائمه‌اند. در عین حال که هر دو بر این نکته تأکید دارند که «عالم» کسی است که تحت تعلیم الهی است، ولی برخی این مقام را ویژه حجت خداوند (امام) و برخی عام می‌دانند:

مبنای اول: بنا بر روایت دوم، عالمان واقعی که علم خود را از پروردگار می‌گیرند، ائمه‌اند و دیگران نیز با واسطه، این علوم را از ایشان می‌آموزند. بر این مبنا اگر دیگران نیز عالِم خوانده شوند، مُجاز است.

مبنای دوم: بنا بر روایت سوم، دیگران نیز به‌جز ائمه علیهم السلام می‌توانند مستقیماً تحت تعلیم الهی قرار گیرند و عالم خوانده شوند. البته، روایت اول با هر دو مبنا قابل جمع است.

تبیین معنای عالم با تأکید بر جریانات اصحاب ائمه علیهم السلام

برای آن‌که بتوان معنای علما در کلام عبداللّه‌ بن ابی یعفور در تقابل با معلی بن خنیس را فهمید، لازم است به طور مختصر به جریانات فکری اصحاب ائمه علیهم السلام در بحث علم امام اشاره شود و سپس جایگاه هر کدام از این دو شخصیت در این جریانات معلوم شود. پس از این کار می‌توان معنای دقیق‌تری از این اصطلاح به دست داد.

به نظر می‌رسد فراوانی روایاتِ مرتبط با علم امام و تفاوت مقدمات فکری و ذهنی اصحاب امامان سبب شد تا آنها در این بحث با یک‌دیگر اختلاف پیدا کنند. از مهم‌ترین پرسش‌های مربوط به با علم امام آن بود که منبع علم ائمه علیهم السلام چیست؟ آیا آنها نیز مانند پیامبر اکرم صلی الله علیه و الهبا فرشتگان مرتبط‌اند یا علمشان را از پیامبر صلی الله علیه و الهآموخته‌اند. اهمیت این پرسش در ذهن برخی اصحاب ائمه علیهم السلام از آن رو بود که در صورت پذیرش پاسخِ نخست، فرقی میان امام و نبی نخواهد بود و این با ختم نبوت سازگار نیست. پاسخ به این پرسش به شکل‌گیری سه جریان متفاوت در میان اصحاب ائمه علیهم السلام انجامید:

1.. همان، ص‌۱۹.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
518

از دیگران: «علمتان را از حاملان علم بیاموزید و آن را به برادرانتان بیاموزید همان‌گونه که علما به شما آموختند».۱

بنابراین، می‌توان به این نکته دست یافت که عالم در روایات شیعه به کسی اطلاق شده که علم خود را از منبعی الهی گرفته باشد و با این تعلیم الهی از دیگران بی‌نیاز باشد. هرچند ائمه علیهم السلام کامل‌ترین مصادیق این تعریف هستند، ولی می‌توان کسانی را که به‌واسطه ائمه علیهم السلام به این علوم دست می‌یابند نیز «عالم» نامید.۲ نمونه‌ای از این افراد که در روایات نیز «مِن العلماء» خوانده شده‌اند، سلمان فارسی است. سلمان فی حد ذاته متعلّم است نه عالم، اما چون علم خود را از منبع اصلی‌اش گرفته است، تعبیر «علماء» درباره او به کار رفته است. این که اطلاق عالم بر او بر چه مبنایی است، در خود روایات بیان شده است. البته، این روایات بنا به ‌‌‌گرایش‌های ناقلان به شکل‌های متفاوت نقل شده‌اند. در روایتی گفته شده که اگر ابوذر از آنچه در قلب سلمان است، آگاه شود، او را می‌کشد و سپس به این نکته اشاره می‌کند که علم علما صعب و مستصعب است و به‌جز نبیِ مرسل، فرشته مقرب یا بنده‌ای که خداوند قلب او برای ایمان آزموده است، نمی‌تواند آن را تحمل کند. در پایان این روایت، سلمان نیز از علما دانسته شده است؛ چرا که به گفته روایت او یکی از اهل بیت علیهم السلام است.۳ در روایتی دیگر، سلمان نیز مانند امام علی علیه السلاممحدّث خوانده شده است.۴ البته، در روایت دیگری سلمان محدّث از سوی امام دانسته شده است، نه از طرف پروردگار؛ چرا که تنها حجت خداست که محدّث از سوی خداوند است.۵ با این حال در جایی دیگر پاسخ امام متفاوت است و هنگامی که راوی از امام درباره کیفیت محدّث بودنِ سلمان می‌پرسد، امام به او می‌فرمایند: «خداوند ملکی را مبعوث می‌کند که در گوش او زمزمه می‌کند».۶ در روایتی دیگر هنگامی که راوی از این پاسخ متعجب می‌شود و می‌پرسد اگر سلمان

1.. کلینی، الکافی، ج‌۱، ص‌۳۵.

2.. از آن روی با تسامح می‌توان آنها را «عالم» نامید که بنا به روایات این افراد متعلم‌اند نه عالم. این دقیقاً مانند سخنی است که درباره سلمان گفته شده است: «سلمان منا اهل البیت»؛ سلمان حقیقتاً از اهل بیت علیهم السلام نیست، اما مجازاً او را از اهل بیت علیهم السلام خوانده‌اند.

3.. کلینی، الکافی، ج‌۱، ص‌۳۵.

4.. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص‌۱۲.

5.. همان، ص‌۱۵.

6.. همان، ص‌۱۵-۱۶.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 37074
صفحه از 572
پرینت  ارسال به