509
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

جدل و تمثیل، اگرچه در فرآیند کلامی نیک به کار متکلم می‌آید، اما درستی به کارگیری آنها در مناظراتِ کلامی، منوط به رعایت شرایط شرعی و دینی آن دو است. استفاده از جدل در صورتِ احسن بودن آن صحیح است و به کارگیری تمثیل هم در صورتی که در مقام مثال‌آوری باشد نه مَثَل‌آوری. چه‌بسا ممکن است متکلم در مقام تبیین بهتر مطلب از مثال و نمونه‌ای بهره ‌گیرد تا مخاطب مطلب او را بهتر دریابد. این رفتار نه‌تنها بدون مشکل است، بلکه در یک فرآیند تبیینی و آموزشی بایسته نیز هست؛ اما گاهی ممکن است مشاهبت دو چیز به یک‌دیگر سبب شود حکمی از شیء نخستین به شیء دوم نیز سریان یابد؛ همانند همان ‌که از آن با نام تمثیل و یا قیاس فقهی یاد می‌کنیم. همان‌گونه که در جای خود بحث شده است، چنین رفتاری مشروع و مقبول نیست.

با این وصف در توضیح این گفتار به نظر می‌رسد روایتی که طبرسی در احتجاج از امام حسن عسگری علیه السلامبیان کرده کافی باشد. در این روایت، ضمن این‌که بر اصل استفاده از جدل در دین اثبات می‌شود، ویژگی‌های جدال احسن و غیر احسن، همچنین چگونگی بهره‌گیری از مثال در یک تلاش کلامی نیز از نگاه امام صادق علیه السلامو با نقل امام حسن عسگری علیه السلامبیان شده است. روایت چنین است: «روزى در محضر امام صادق علیه السلامبحثى به میان آمد که رسول خدا صلی الله علیه و الهاز مجادله و مباحثه در دین نهى فرموده‌اند. امام علیه السلامفرمود: رسول خدا صلی الله علیه و الهبه طور مطلق از مجادله نهى نفرموده‌اند، بلکه از آن سخن و گفت‌وگویى که نیکوتر نیست منع کرده‌اند، آیا این فرمایش خداوند را نشنیده‏اید که: (وَلا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلَّا بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ)۱‏؛ «و با اهل کتاب جز به شیوه‏اى که نیکوتر است، مجادله مکنید»، و باز فرمود: (اُدْعُ إِلى‏ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ‏)۲؛ «[مردم را] با حکمت - گفتار درست و استوار- و پند نیکو به راه پروردگارت بخوان و با آنان به شیوه‏اى که نیکوتر است مجادله و گفت‌وگو کن». علما و دانشمندان جدال احسن را از لوازم دین شمرده و گفت‌وگوى غیر احسن را ممنوع دانسته‏اند و خداوند همان را بر شیعیان ما حرام داشته است و چطور ممکن است مطلق مجادله و بحث را ممنوع فرموده باشد؟ در حالى که خود فرمودند: (وَقالُوا لَنْ یدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصارى‏)۳؛ «و گفتند: هرگز به بهشت نرود مگر کسى که یهودى یا نصرانى باشد» و در ادامه

1.. سورۀ عنکبوت، آیۀ ۴۶.

2.. سورۀ نحل، آیۀ ۱۲۵.

3.. سورۀ بقره، آیۀ ۱۱۱.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
508

یابن النعمان، ایاک والمراء۱، فانه یحبط عملک؛ وایاک والجدل، فانه یوبقک؛۲ ای پسر نعمان، بر تو باد که ریاکار نباشی، چرا که ریا اعمال آدمی را تباه می‌کند و بر تو باد که رو به سوی جدل ننمایی؛ زیرا جز تنفر و بداندیشی ثمر دیگری ندارد.

این در حالی است که پیشتر دیدیم وی به‌نیکویی از این جدل برای دفاع از ارزش‌های اعتقادی خویش بهره‌برداری می‌کرد.

آورده‌اند ‌مؤمن الطاق از عبداللّه بن سنان می‌خواهد که از امام صادق علیه السلامبرای او اجازه ورود بگیرد اما امام اجازه نمی‌دهند. از این‌رو، ابن سنان تعجب می‌کند و می‌گوید که ‌مؤمن الطاق دوستدار شماست و به خاطر شما جدال و مناظره می‌کند و در مناظره کسی حریف او نیست. امام می‌فرمایند این گونه نیست؛ زیرا یک کودک نیز می‌تواند او را در مناظره شکست دهد. کودک می‌تواند از او بپرسد: «بگو آیا امامت به تو امر کرده است که با مردم مناظره کنی؟ او که نمی‌تواند بر من دروغ ببندد، به ناچار می‌گوید: خیر. کودک می‌تواند بگوید: تو چون بدون امر امامت با مردم مناظره می‌کنی، نسبت به او نافرمان هستی؛ به این ترتیب کودک او را شکست می‌دهد».

سپس امام می‌‌‌‌‌فرمایند: ‌ای ابن سنان، او نباید بر من وارد شود؛ زیرا کلام و خصومات، نیت را فاسد و دین را زایل می‌کند.۳

اما سؤال این‌جاست که چنین روایاتی که در مقام نقد و یا ذم ‌مؤمن الطاق است، آیا ناظر به محتوای اعتقادی اوست و یا روش کلامی ‌مؤمن الطاق را مد نظر دارد؟ اگر روش کلامی او مدّ نظر امام است کدامین بخش از رفتار کلامی ‌مؤمن الطاق مخدوش بوده است؟

باری، در بخش سوم نشان خواهیم داد که ‌مؤمن الطاق از ناحیه باور اعتقادی فاصله قابل ملاحظه‌ای با آموزه‌های کتاب و اهل بیت علیهم السلامندارد و اساساً نقد‌ و ذم‌های پیشین، نقد او از ناحیه روش‌شناختی است. این ادعا که بر پایه شواهدی گمانه‌زنی شده، نیازمند مقدمه‌ای کوتاه در باب جدل و تمثیل است.

1.. مراء، همان جدال و اعتراض به سخن دیگران است، بدون داشتنِ هدف و غرض دینی و از روایات برمی‌آید که ناپسندش، آن‌جاست که هدف، چیرگی و فضل‌نمایی و تفاخر و تعصّب و ترویج باطل باشد، اما آن‌جا که برای اظهار حق و دفع باطل و ردّ شبهات از دین و راهنمائی گمراهان باشد، از والاترین پایه‌های دین است.

2.. نک: ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص‌۳۰۹.

3.. نک: مجلسی، بحار الانوار، ج‌۲، ص‌۱۳۷.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 37185
صفحه از 572
پرینت  ارسال به