یكون الفعل الا ان یشاء اللّه».۱ بر این پایه، به اعتقاد مؤمن الطاق، گرچه امکان دارد انسان مستطیع باشد، اما تحقق خارجی فعل منوط به مشیت الاهی است؛ که اگر خواست پروردگار محقق نباشد، رخداد فعل محال است، حتی اگر استطاعت هم وجود داشته باشد.
در واقع، نظر مؤمن الطاق دیدگاهی است بین نظر هشام و زراره. مؤمن الطاق در اینکه انسان پیش از فعل مستطیع است و تا استطاعت نباشد قدرت نیست و تا قدرت نباشد تکلیفی وجود نخواهد داشت، با زراره همنواست؛ اما در این پاره از گفتار زراره که میگفت: با وجود استطاعت، دیگر انسان است که علت منحصر به فرد فعل شناخته میشود، همراهی نمیکند. از آن سو، مؤمن الطاق در مقابل هشام بحث مشیت خداوند و استطاعت را از یکدیگر جدا میکند و مشیت خداوند را داخل در مفهوم استطاعت نمیداند. او اعتقاد دارد برای انجام فعل تا آن مقدار که به مشیت انسان باز میگردد، انسان کاملاً مستطیع است و از همین رو، فعل به او منتسب خواهد بود؛ اما این تمام مطلب نیست، بلکه برای تحقق خارجی این فعل اضافهای به نام مشیت خداوند لازم است؛ چرا که مشیت و اراده انسان بهتنهایی شرط کافی تحقق فعل نخواهد بود. چه بسا انسان مشیت کند، اما خداوند مشیت ننماید؛ در این صورت فعل تحقق خارجی نمییابد. درواقع، نقطه نزدیکی نظریه هشام و مؤمن الطاق همین مسئله است که هر دو ایده ابراز میکنند باید سبب واردی از جانب خداوند حین الفعل باشد؛ با وجود این، تفاوتی بنیادین نیز با یکدیگر دارند؛ هشام معتقد بود تا پیش از سبب وارده از سوی خداوند مفهوم استطاعت محقق نشده و استطاعتی در کار نیست و سبب وارده از جانب خداوند حکمِ جزء علت تامه را دارد؛ اما مؤمن الطاق همچون زراره معتقد بود که پیش از مشیت خداوند، انسان مستطیع است اما تحقق فعل، جدا از مشیت انسان، بر مشیت خداوند نیز متوقف است. درواقع، مؤمن الطاق معتقد بود فعل خارجی به دو عامل بستگی دارد: نخست مشیت انسان که پیش از فعل و تأمینکننده معنای استطاعت است، یعنی با وجود آن انسان مستطیع است و دوم مشیت خداوند متعال که ارتباطی با استطاعت انسان ندارد، اما برای تحقق خارجی فعل ضروری است.
باری، میتوان از شواهدی که در کتب روایی ناظر به تحقق استطاعت پیش از فعلاند، در تأیید و پذیرش دیدگاه مؤمن الطاق در تقدم استطاعت بهره گرفت، اما روایاتی نیز وجود دارند که در آنها تمام نظریه استطاعت مؤمن الطاق منعکس شده است. برای نمونه، حمزة بن حمران به امام صادق علیه السلام عرضه داشت که به راستى معتقدم خداوند تبارک و تعالى به بندگان تكلیف