135
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

معرفتی امامیه، چون معرفت تحت تکلیف نمی‌گنجد، ثواب و عقاب در قبالِ بود و نبود آن نیز معنایی ندارد. این مطلب در روایت‌های باب معرفت مورد تأکید قرار گرفته است.۱ در روایت حضرت رضا علیه السلام تصریح شده است که خداوند متعال در قبال حصول معرفت، ثواب و اجر تفضّلی (نه استحقاقی) قرار داده است.۲

معلوم شد در انگاره معرفتی امامیه اگر معرفت، اضطراری و غیراختیاری به‌شمار آمده و از انسان سلب شده و به خداوند نسبت داده شده است، لوازم آن هم مد نظر بوده و مورد پذیرش قرار گرفته است. ناگفته پیداست که عدم تکلیف به معرفت در مرحله برآیند و حصول معرفت مورد نظر امامیه بوده است؛ اما معرفت در مرحله فرآیند (مقدمات تحصیل معرفت) به دلیل آن‌که در قلمرو اختیار انسان است، نه‌تنها متعلق تکلیف قرار دارد، بلکه در آموزه‌های دینی، طلب و کسب آن در برخی موارد فریضه و واجب به‌شمار آمده است: «طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِیضَةٌ عَلَى کلِّ مُسْلِمٍ أَلا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ».۳

با توجه به نکات پیش‌گفته می‌توان گفت که ظاهر گزارش اشعری که جمهور امامیه معتقد بودند تکلیفی به نظر و قیاس نیست (وما تعبداللّه العباد بهما)، نادرست است؛ زیرا نه‌تنها با مبانی معرفتی آنان ناسازگار است که با خیل انبوهی از روایات طلبِ علم و معرفت و نیز استحسان فکر و تعقل ناسازگار است.۴ این از خَلط‌های اشعری بین معرفت در مرحله فرآیند و برآیند (تحصیل و حصول) سرچشمه می‌گیرد.

از جمله مسائل مهمی که پس از بیان دیدگاه امامیه درباره عدم تکلیف به معرفت مطرح می‌شود و از مسائل اختلافی مکاتب فکری به‌شمار می‌آید، مسئله «تکلیفِ نخستین» است. سؤال این است که نخستین تکلیف انسان چیست؟ چه‌بسا در آغاز، چنین به ذهن خطور کند که نخستین تکلیف انسانِ بالغ آن است که خداوند را بشناسد؛ اما همان‌گونه که گذشت تکلیف به معرفت در منظومهٔ‌ معرفتی امامیه که مؤید به گزارش‌های روایی است، مورد انکار امامیان بوده است، و البته، در این سامانه معرفتی، نظر و استدلالی که به معرفت ‌اللّه می‌انجامد هم نمی‌تواند نخستین تکلیف باشد؛ زیرا اولاً بنا به باور امامیه خود معرفت ‌اللّه واجب نیست، چه رسد به مقدمه و فرآیند آن؛ ثانیاً

1.. همان، ص‌۲۸۱.

2.. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص‌۴۴۴.

3.. کلینی، الکافی، ج ۱‍‍، ص‌۳۰؛ صفار، بصائر الدرجات، ج ۱‍‍، ص‌۲.

4.. نک: ‌کلینی، الکافی، ج ۱‍‍، ص‌۳۰ -۳۲؛ صفار، بصائر الدرجات، ج ۱‍‍، ص‌۲-۶.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
134

اصحاب امامیه بر اساس مبنای عدل الهی و پذیرش حسن و قبح عقلی افعال، باید به آنها پای‌بند باشد؛ از جمله عدم تکلیف به معرفت و به تبع آن عدم ثواب و عقاب در قبال تحقق یا عدم تحقق آن.

از این‌رو در این سامانه معرفتی، چون معرفت، فعل انسان نیست و از قلمرو‌ اختیار او خارج است، تکلیف به آن نیز معنا ندارد؛ چراکه تکلیف به امری که در قلمرو اختیار انسان نیست و فراتر از توان اوست، در واقع، تکلیف به ما لایُطاق است و آن نه‌تنها جایز نیست، بلکه قبیح است. ناگفته نماند که مسئله تکلیف به معرفت، در مورد معارفی صدق می‌کند که تکلیف به آنها محتمل و معقول است (یعنی معرفت ‌اللّه در رتبه نخست و معارف امور دینی در رتبهٔ‌ بعدی)؛ چه آن‌که تکلیف به معارف غیردینی و عادی بی‌معناست. بنابراین، اندیشه‌ عدم تکلیف به معرفت در سامانه فکری امامیه به سبب آن است که اولاً معرفت، فعل انسان نیست و صُنع خداست و ثانیاً افزون بر آن در موضوع معرفت ‌اللّه، ادات و ابزار نیل به معرفت‌ در انسان وجود ندارد و چون ابزار معرفت نیست، در واقع، استطاعت به معرفت نیست و تکلیف به چیزی که در توان آدمی نیست، تکلیف به ما لایطاق و ناجایز است:

عَنْ عَبْدِالأعْلَى‏ قَالَ: قُلْتُ لأَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام: أَصْلَحَک اللَّهُ هَلْ جُعِلَ فِی النَّاسِ أَدَاةٌ ینَالُونَ بِهَا الْمَعْرِفَةَ؟ قَالَ فَقَالَ: لا، قُلْتُ: فَهَلْ کلِّفُوا الْمَعْرفَةَ؟ قَالَ: لا عَلَى اللَّهِ الْبَیانُ، لا یکلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلا وُسْعَها، لا یکلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلا ما آتاها۱.

از همین‌ جا و بر اساس اصل پذیرفته شده عدل و عدم جواز تکلیف به ما لایطاق در دیدگاه امامیه بر اساس مبنای حسن و قبح عقلی، می‌توان به نادرستی دیدگاه منسوب به مؤمن طاق و ابومالک حضرمی، در گزارش اشعری پی برد؛ زیرا در عبارت اشعری بیان شده بود که آن دو معتقدند همه معارف اضطراری است و خداوند به برخی معرفت إعطا می‌کند و لاجرم به برخی دیگر معرفت إعطا نمی‌کند، با این حال - چه معرفت إعطا کند و چه نکند - انسان‌ها را به اقرار و ایمان مکلّف کرده است.۲ پیداست تکلیف به اقرار و ایمان به چیزی که معرفت آن إعطا نشده است، تکلیف به ما لایطاق است و با صریح گزارش‌های روایی امامیه، ناسازگار است: «عَنِ النَّضْرِ بْنِ قِرْوَاشٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّه علیه السلامیقُولُ: ‏ إِنَّمَا احْتَجَّ اللّهُ عَلَى الْعِبَادِ بِمَا آتَاهُمْ وَعَرَّفَهُم‏».۳ همچنین در دستگاه

1.. برقی، المحاسن، ج۱، ص‌۲۷۷؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص‌۱۶۳؛ شیخ صدوق، التوحید، ص‌۴۱۴.

2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص‌۵۱.

3.. برقی، المحاسن، ج ۱‍‍، ص‌۲۷۶.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38195
صفحه از 572
پرینت  ارسال به