طریق حواس پنجگانه و نیز معرفتهایی که در عین غیراختیاری بودن، نیازمند نظر و استدلالاند؛ مانند معرفتهای نظری در دیدگاه امامیان در مدرسه کوفه.
در این تحقیق، از معرفت اضطراری که عام است و قلمرو آن فراتر از امور فطری است، با اصطلاح «معرفت اضطراریِ عام» یاد میکنیم تا با معرفت اضطراری در قلمرو امور فطری مشتبه نشود و از معرفت اضطراری در قلمرو امور فطری با اصطلاح «معرفت اضطراری خاص» یاد میکنیم. نخست، ضمن تبیین گزارشهای تاریخی دیدگاه امامیان نخستین، نسبت به اندیشه معرفت اضطراری، به راستیآزمایی گزارشهای تاریخی از طریق روایات نقل شده از سوی اصحاب امامیه پرداخته و سپس به چیستی معرفت اضطراری از منظر اندیشوران امامیه در مدرسه کوفه خواهیم پرداخت.
۱. گزارشهای تاریخی
مهمترین و قدیمیترین گزارش تاریخی درباره آراء و دیدگاه معرفتی امامیان نخستین، کتاب مقالات الاسلامیین ابوالحسن اشعری است که دیدگاههای مختلفی را از اصحاب امامیه نقل کرده است. اشعری دیدگاه روافض درباره نظر و قیاس را در هشت قسم بیان کرده است: دیدگاه نخست، دیدگاه جمهور امامیه است که همه معارف را اضطراری میدانستند و بر آن بودند فکر و استدلال (نظر و قیاس) به علم نمیانجامد؛ از اینرو، خداوند متعال انسانها را به نظر و قیاس مکلّف نکرده است.۱ دیدگاه دوم و سوم که تفاوتی میان آنها نیست، متعلق به اصحاب مؤمن طاق و ابومالک حضرمی است که آنان نیز مانند جمهور امامیه، همه معارف را اضطراری میدانستند و جایز میدانستند که خداوند معرفت را از برخی انسانها دریغ کند و به آنان عطا نکند، با این حال از منظر آنان همه انسانها مکلف به اقرار هستند حتی کسانی که معرفت بدانها عطا نشده است.۲
قول چهارم متعلق به هشام بن حکم و پیروان فکری اوست که معرفت اللّه را فطری و اضطراری میدانستند با این حال، معتقد بودند بالفعل شدن این معرفت به نظر و استدلال است. در نتیجه اصل معرفت اللّه اضطراری است، اما به فعلیت رسیدن آن منوط به اندیشیدن و نظر کردن است. در این عبارت با توجه به اینکه اشعری در قول منسوب به اصحاب هشام، «المعرفة» را مفرد ذکر کرده در حالی که در عبارتهای پیشین از تعبیر «المعارف» استفاده کرده بود، و نیز با