بازخوانی نظریه معرفت اضطراری در مدرسه کلامی کوفه
علی امیرخانی۱
مقدمه
یکی از اصول شناخت در کتاب و سنت، مسئله اراده انسان در فرآیند شناخت است و اینکه معرفت تا چه اندازه در اختیار انسان است و تا چه اندازه از اختیار انسان خارج است؟ آیا معرفت به صورت غیرارادی و تحت تأثیر نیازهای درونی و بیرونی انسان شکل میگیرد یا آنکه معرفت کاملاً در سلطه بشر و تحت اختیار اوست؟ و اساساً نقش اراده در کسب معرفت چیست؟ مهمترین علت ورود تفصیلی اصحاب امامیه در مدرسه کوفه به مسئله معرفت، وجود روایات پرشمار اهلبیت علیهم السلام درباره معرفت و معرفتشناسی بوده است و تأکید آنان بر اینکه معرفت صنع اللّه است و از قلمرو افعال انسان خارج است.۲ متکلمان امامی بر همین اساس، افزون بر باور به اضطراری و غیراختیاری بودن معرفت، در نظریهپردازی و سامانمند کردن نظریهٔ «معرفت اضطراری» نیز کوشیدند. از اینرو، میتوان گفت که نظریهٔ معرفت اضطراری در میان اصحاب امامیه، در واقع، انگارهای اصیل و تولید خود آنان بوده و به هیچروی عاریهای و وارداتی نبوده است.
واژه «اضطراری» به چند معنا بهکار میرود و گاه به معنای «إلجاء» و غیر اختیار در روایات