مفلح ترکی به قم وارد شد۱. این اقدامات که به بهانه جمعآوری خراج بود، میتوانست برای قم خطرناک باشد و جامعه شیعی قم را نابود کند. از این رو، احمد اشعری که شیخ القمیین بود و بهنوعی ریاست قم را بر عهده داشت و در مناسبات سیاسی بهعنوان شخصیت بارز قم با سلطان ملاقات میکرد، حضور این جریان فکری ـ اجتماعی را در قم به زیان جامعه شیعی دانست و ایشان را از قم راند.
در حقیقت این افراد، تنها به دلیل باورها یا میراث حدیثیشان از قم اخراج نشدند، بلکه احتمالاً فعالیتها و حرکتهای اجتماعی این گروه، زمینه اخراج ایشان را فراهم کرد. فعالیتهای اجتماعی این گروه نه تنها یکدستی جامعه قم را تهدید میکرد، بلکه با بهانه دادن به دست دشمن در آن اوضاع سیاسی، ممکن بود مایه نابودی جامعه شیعی قم شود و اخراج، راه حلی برای خروج از این بحران سیاسی بود.
این تحلیل اگرچه غلوستیزی و حساسیت مشایخ قم در برابر افکار انحرافی را انکار نمیکند، اخراج و طرد کلی یک راوی را شیوه هیچیک از مشایخ قم نمیشناسد. به نظر میرسد این تحلیل، شواهد صدق بیشتری داشته باشد؛ در عین حال ادعای این نوشتار، انکار قطعی تحلیل مشهور از این واقعه تاریخی نیست، بلکه این است که این واقعیت را بهگونهای دیگر نیز میتوان بررسی کرد.
فراگیر نبودن راهکار اخراج
اما بر فرضِ اینکه بپذیریم انگیزه احمد اشعری برای اخراج راویان، تنها غلو و انحراف در عقیده ایشان بوده است و اخراجشدگان، تنها به اتهام غلو و روایت مضامین انحرافی و باطل از شهر قم رانده شدند، ادعای دوم این نوشتار این است که احمد اشعری در این دیدگاه، تنها بوده و سایر مشایخ قم در زمان وی و پس از آن، با او همرأی نبودهاند و نمیتوان دیدگاه وی و شدت عمل او را به مدرسه حدیثی قم نسبت داد.
فرضِ اخراج راوی به دلیل غلو و انحراف در عقیده، حاکی از آن است که فرد اخراجشده و میراث حدیثی وی آن قدر فاسد و انحرافی است که حضور وی در جامعه سبب انحراف و آلوده شدن میراث موجود در مدرسه حدیثی خواهد بود و برای پیشگیری از گسترش این انحراف و