الهاشمی، متصف به «ضعیف جدا،۱ غال ضعیف۲ و فاسد الإعتقاد»؛۳ عبداللّٰه بن محمد الجعفی، امامی مذهب، از اصحاب امام جعفر صادقعلیه السلام؛ ابوعبداللّٰه محمد بن خالد الطیالسی تمیمی، (متوفای ۲۵۹ق) از اصحاب امام موسی کاظمعلیه السلام؛۴ سندی بن ربیع بغدادی، امامیمذهب و از اصحاب حضرت موسی بن جعفر و امام رضا۵علیهما السلام اشاره کرد.
از راویانی که از استادان صفّار شمرده شده است، ابوعبداللّٰه احمد بن محمد بن سیّار، معروف به کاتب، سیّاری، اصفهانی، قمی و بصری از صحابه امام یازدهمعلیه السلام و احتمالاً امام دهمعلیه السلام است. او به غلوّ متهم بود و این ظن بر او میرفت که احادیث غلّوآمیز را به امامان نسبت داده است (تخلیط). شیخ طوسی ضمن اینکه او را «ضعیف الحدیث»۶ شمرده است، گفته که ایمان وی به فساد گراییده است (فاسد المذهب، منحرف).۷ با این حال، او از شخصیتهایی است که صفّار قمی از او حدیث نقل کرده است. رابطه او و صفّار میتوانست عاملی برای تضعیف صفّار باشد؛ زیرا او را اهل غلو دانستهاند و در حدیث نیز تضعیفش کردهاند، اما صفّار احادیث بسیار اندکی از او نقل کرده است. چنانکه پیشتر نیز ذکر شد، در کتاب بصائر الدرجات تنها چهار حدیث از سیّاری نقل شده که از آنها یک حدیث را صفّار بدون واسطه از سیّاری نقل کرده است و سه حدیث دیگر با واسطه راویان دیگری از او نقل شده است.
تا اینجا کوشیدیم استادان و مشایخ صفّار را که دارای اهمیت بیشتری بودند معرفی کنیم؛ برای رعایت اختصار از ذکر مشخصات سایر استادان او خودداری میکنیم.
امیر معزی در مقالهاش نکتهای شایان تأمل نقل میکند:
برخی از آنها [استادان صفّار] صحابه امامان ششم، هفتم، هشتم یا نهمعلیهم السلام بودند (سندی بن ربیع، محمد بن خالد طیالسی، هیثم بن ابیالمصروق نهدی، و غیره) که به دلیل عدم تطابق تاریخی، صفّار قمی نمیتوانسته سخن آنها را شخصاً شنیده باشد.۸