شیخ صدوق، چنانکه گفتهاند، متکلم و محدثی نقاد حدیث و دارای درایت فوق العاده در برخورد با احادیث و چینش و تبویب آن بوده است.
او هنگامی به نگارش کتاب التوحید دست زده که دهه پایانی عمرش را میگذراند. بنابراین بسیاری از کتابهایی را که پیش از عصر او و همزمان با حیاتش در این موضوع نگاشته شده است دیده و بررسیده است.
این کتابها، شامل کتابهایی است که در حوزههای حدیثی و کلامی قم، ری، بغداد و... نوشته شده است. تنها در خانواده صدوق دو کتاب دیگر با عنوان التوحید وجود داشته است.۱
همچنین کتاب کافی با گستره فراوانش در باب مسائل اعتقادی بهویژه توحید، چنانکه خود صدوق گفته، در اختیارش بوده است.۲
با توجه به مطالب پیشگفته، باید پرسید چرا شیخ صدوق فقط این دسته از روایات را در کتابهایش آورده است؟ و سؤالاتی دیگر از جمله اینکه:
۱. چرا شیخ صدوق با توجه به نگارش کتابهایی از این دست توسط دیگر عالمان، محدثان و متکلمان، به تألیفی نو در این باره دست زده است؟
۲. چرا و چقدر از روایات کتابش را از کتاب پدر و استادان قمیاش برگرفته است؟
۳. چرا بخش مهمی از روایات کتاب التوحید وی از مشایخ بغدادی، ماوراء النهری و گاه مشایخ اهل سنت است؟
۴. چرا در بخشهایی از این کتاب، روایات مورد قبول خود را از کتابهای استادانش درج نکرده است؟
۵. چرا در بخشهایی از کتاب با توجه فراوانی احادیث در کتابهایی چون کافی حتی یک روایت از آن را نقل نکرده است؟
۶. چرا در برخی از ابواب این کتاب فصلهایی دارد که روایاتش با روایات درج شده در کتابهای همعصرانش مغایرت یا گاه مخالفت دارد؟
و تمام این پرسشها در حالی مطرح میشود که شیخ صدوق در تنظیم و تبویب هریک از این