253
جستارهایی در مدرسه کلامی قم

سماوات را چون بین مردم، شایع است قبول دارد ولی امکان این قضیه را و امثال این اخبار را با وجود صحت طرق و قوت سند انکار نماید. پس انکار آن، بعد از تحقق و صحت سند آن، کم‏تر از انکار شرایع انبیای سلف و معجزات ایشان نیست؛ زیرا آن امور نیز به مثل این اسانید و طریق بر ما ظاهر گردیده و مضمون آن به درجه صحت رسیده است.۱

بخشی از مناظرات صدوق را نیز یکی از شاگردانش به نام شیخ جعفر دوریستی جمع‏آوری و تنظیم کرده است که کتاب‏هایی مانند مجالس المؤمنین از آن نقل می‏کنند.

شیخ صدوق علاوه بر برگزاری مناظره و گفت‏وگوی کلامی، در باب آداب و فنون مناظره نیز دارای دیدگاه‏هایی بوده است که بخشی از آن در آثارش منعکس شده است؛ مواردی چون:

۱. استفاده از منقولات مورد قبول طرفین؛

۲. استفاده از روش مورد قبول طرفین مانند استفاده از معنا و استعمال‏های لغوی؛

۳. به کارگیری مبادی صحیح برای استدلال؛

۴. رعایت حال، شرایط و سطح معلومات خصم؛

۵. استفاده از نقل در بحث‏های درون‏دینی و پس از اثبات اصول و مقدمات لازم؛

۶. پرداختن به بحث‏های اصلی و زیربنایی سپس بحث‏های فرعی و بنایی.

صدوق در تبیین معنای حدیث غدیر [من کنت مولاه فهذا علی مولاه...] می‏گوید:

نحن نستدل علی ان النبیصلی الله علیه و آله قد نص علی علی‏ بن ابیطالب و استخلفه و اوجب فرض طاعته علی الخلق بالاخبار الصحیحه.۲

او که می‏خواهد با اخبار صحیح بر صحت این امر استدلال کند، می‏گوید:

این اخبار بر دو گونه است: بخشی از اخبار هست که ما و خصم در نقل آن مشترک و در تأویل آن مخالف هستیم و قسمتی از روایات است که در اصل نقل و صحت آن اختلاف داریم.

در مباحثه با خصم با استفاده از دسته اول روایات با ایشان بحث می‏کنیم، آن‏گاه از لغت کمک گرفته، معنای مشهور و استعمال معروف را بررسی می‏کنیم تا به معنای

1.. شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۴۶۳

2.. صدوق، معانی الاخبار، ص۶۷.


جستارهایی در مدرسه کلامی قم
252

می‏پرسیدند، برای صدوق می‏فرستاد و در قالب مناظره‏ای مکتوب پاسخ‏هایش را از او دریافت می‏کرد. نمونه‏ای از این دست در پی می‏آید:

شیخ صدوق روزی به درخواست رکن‏الدوله نزد سلطان آمد. رکن‏الدوله که بر سریر سلطنت نشسته بود، به او بسیار عنایت و احترام کرد. پس از رفتن شیخ، یکی از حاضران از روی حسادت به شاه عرضه داشت:

این شیخ بر این باور است که چون سر مطهر حسین‏ بن علیعلیه السلام را بر سر نیزه کردند آیاتی از سوره کهف خوانده است.

ملک گفت: که این سخن را از او نشنیده‏ام، اما از او خواهم پرسید. آن‏گاه به شیخ صدوق نامه‏ای نوشت و صحت موضوع یاد شده را از او پرسید.

شیخ صدوق پس از ملاحظه نامه رکن‏الدوله پاسخی در کمال شجاعت و دانش داد. او با این پاسخ، توانایی، آگاهی و فقاهت خود را به اثبات رسانید. پاسخ او این بود:

چنین قضیه‏ای را از کسی روایت کرده‏اند که او از سر مبارک آن حضرت شنیده است که چند آیه از سوره مبارکه کهف را خوانده، لکن آن خبر از هیچ‏یک از ائمه اطهارعلیهم السلام به ما نرسیده است و من امکان آن را نیز انکار ندارم، بلکه آن را حق می‏دانم؛ زیرا جایی که تکلم اعضای ارباب معاصی و شهادت آنها بر سیئات ایشان در روز قیامت به مدلول آیات قرآن ثابت و محقق است که خداوند می‏فرماید: «الیوم نختم علی أفواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون»۱ چگونه روا نباشد که سر امام حسینعلیه السلام که خلیفة اللّٰه و امام مسلمانان و سید جوانان اهل بهشت و جگرگوشه حضرت رسالتعلیه السلام و جدش محمد مصطفی و پدرش علی مرتضی و مادرش فاطمه زهرا باشد، به نطق و بیان درآید و زبان به تلاوت قرآن گشاید، و این کرامت به اراده خداوند قادر، از وی ظاهر گردد. در حقیقت انکار امکان آن، انکار قدرت خداوندی و فضیلت حضرت نبوی است؛ چنان‏که انکار شهادت اعضا در قیامت.

تعجب از کسی است که او مانند صدور این امر را انکار می‏کند؛ از کسی که نوحه و عزاداری جن به آواز بلند و باریدن قطرات خون از آسمان و گریه و ناله ملائکه

1.. یس: ۶۵.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی قم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20414
صفحه از 356
پرینت  ارسال به