سماوات را چون بین مردم، شایع است قبول دارد ولی امکان این قضیه را و امثال این اخبار را با وجود صحت طرق و قوت سند انکار نماید. پس انکار آن، بعد از تحقق و صحت سند آن، کمتر از انکار شرایع انبیای سلف و معجزات ایشان نیست؛ زیرا آن امور نیز به مثل این اسانید و طریق بر ما ظاهر گردیده و مضمون آن به درجه صحت رسیده است.۱
بخشی از مناظرات صدوق را نیز یکی از شاگردانش به نام شیخ جعفر دوریستی جمعآوری و تنظیم کرده است که کتابهایی مانند مجالس المؤمنین از آن نقل میکنند.
شیخ صدوق علاوه بر برگزاری مناظره و گفتوگوی کلامی، در باب آداب و فنون مناظره نیز دارای دیدگاههایی بوده است که بخشی از آن در آثارش منعکس شده است؛ مواردی چون:
۱. استفاده از منقولات مورد قبول طرفین؛
۲. استفاده از روش مورد قبول طرفین مانند استفاده از معنا و استعمالهای لغوی؛
۳. به کارگیری مبادی صحیح برای استدلال؛
۴. رعایت حال، شرایط و سطح معلومات خصم؛
۵. استفاده از نقل در بحثهای دروندینی و پس از اثبات اصول و مقدمات لازم؛
۶. پرداختن به بحثهای اصلی و زیربنایی سپس بحثهای فرعی و بنایی.
صدوق در تبیین معنای حدیث غدیر [من کنت مولاه فهذا علی مولاه...] میگوید:
نحن نستدل علی ان النبیصلی الله علیه و آله قد نص علی علی بن ابیطالب و استخلفه و اوجب فرض طاعته علی الخلق بالاخبار الصحیحه.۲
او که میخواهد با اخبار صحیح بر صحت این امر استدلال کند، میگوید:
این اخبار بر دو گونه است: بخشی از اخبار هست که ما و خصم در نقل آن مشترک و در تأویل آن مخالف هستیم و قسمتی از روایات است که در اصل نقل و صحت آن اختلاف داریم.
در مباحثه با خصم با استفاده از دسته اول روایات با ایشان بحث میکنیم، آنگاه از لغت کمک گرفته، معنای مشهور و استعمال معروف را بررسی میکنیم تا به معنای