239
جستارهایی در مدرسه کلامی قم

نبوت۱، در نظر او حوزه اختصاصی ورود عقل است.

شیخ صدوق در مبحث لزوم بعثت انبیا، این امر را امری کاملاً عقلی می‏داند. او در این زمینه معتقد است که اگر خداوند در قرآن، حضرت محمدصلی الله علیه و آله را خاتم الانبیا معرفی نمی‏کرد، عقل بر این حکم می‏کرد که در تمام زمان‏ها پیامبری از جانب خدا مبعوث شود. وی گفته است:

لولا أنّ القرآن نزل بان محمداصلی الله علیه و آله خاتم الانبیاء لوجب کون رسول فی کل وقت.۲

پس از این بیان، وی اعتقاد خویش را درباره توانایی فوق‏العاده عقل بیان می‏دارد و می‏گوید:

خداوند به هیچ امری فرا نمی‏خواند مگر آنکه صورتی از حقیقت آن چیز را در عقل انسان قرار دهد.

آن‏گاه بیان می‏دارد که اگر عقل مسئله ارسال رسل را انکار می‏نمود، خداوند هم هیچ‏گاه رسولی را مبعوث نمی‏داشت. متن سخن وی چنین است:

ان اللّٰه ـ تقدس ذکره ـ لایدعو الی سبب الاّ بعد ان یصور فی العقول حقائقه و اذا لم‏یصور ذلک لم‏تنسق الدعوة و لم‏تثبت الحجة... فلو کان فی العقل انکار الرسل لما بعث اللّٰه ـ عزوجل ـ نبیاً قط... فثبت ان اللّٰه احکم الحاکمین لایدعو الی سبب الّا و له فی العقول صورة ثابتة.۳

شیخ صدوق برخی از حوزه‏های فکری و بسیاری از مسائل کلامی را میان عقل و نقل مشترک می‏داند. وی معتقد است هریک از عقل و نقل، توانایی کشف معرفت لازم برای این گونه مسائل را دارند و در دریافت گزاره‏های معرفتی در این حوزه‏ها می‏توان از کارکرد هر دو استفاده کرد.

وی در بیانی درباره توضیح معنای جمله «عرفنا اللّٰه باللّٰه» همه راه‏های شناخت را به خداوند اسناد می‏دهد و بر این سه راه شناخت خداوند صحه می‏گذارد: نخست راه عقلی، دوم راه نقلی و سوم از طریق معرفت نفس. وی گفته است:

القول الصواب فی هذا الباب هو أن یقال: عرفنا اللّٰه باللّٰه، لانّا ان عرفناه بعقولنا فهو ـ عزوجل ـ واهبها و ان عرفنا ـ عزوجل ـ بانبیائه ورسله وحججهعلیهم السلام فهو عزوجل

1.. همو، کمال الدین و تمام النعمه، ص۸۸ و ۱۲۱.

2.. همان، ص۴.

3.. همان، ص۵.


جستارهایی در مدرسه کلامی قم
238

عمره. فاذا لم یجز لانبیاء اللّٰه و رسله القیاس و الاستنباط و الاستخراج؛ کان من دونهم من الامم أولی بأن لایجوز لهم ذلک.۱

نکته درخور توجه این است که ممکن است برخی افراد از متن حاضر این‏گونه برداشت کنند که شیخ صدوق به صورت مطلق، استنباط و استخراج را ممنوع دانسته است. لیکن با مطالعه حدیث منقول و بیان صدوق در کنار هم، درمی‏یابیم که او در حقیقت حوزه اختصاصی وحی را در اینجا تبیین کرده و بیان داشته است که برخی مسائل هست که فقط از طریق وحی و الهام دانسته می‏شود و عقل با توجه به تلاش و فعالیت فراوانش هیچ راهی برای فهم این گونه مسائل ندارد.

این جمله حضرت خضرعلیه السلام که در بیان امام صادقعلیه السلام در این حدیث آمده، شایان توجه است که در پی اعتراض حضرت موسیعلیه السلام به قتل نفس محترم بیان شد. حضرت خضرعلیه السلام در جواب وی فرمود: «إن العقول لاتحکم علی امر اللّٰه تعالی ذکره بل امر اللّٰه یحکم علیها»۲ و با این جمله، حضرت موسیعلیه السلام را به این نکته توجه داد که لزوماً همه اموری که به دستور خداوند به انجام می‏رسد برای عقل قابل درک و فهم نیست. پس عقل است که در مواردی باید تابع باشد و حکومت امر الهی را بر خود بپذیرد.

شیخ صدوق در مبحثی دیگر حوزه اختصاصی وحی و دلیل نقلی را تبیین کرده است. وی در پی توضیح آیه (و علّم آدم الأسماءَ کُلّها...)۳ می‏گوید:

و الحکمة فی ذلک أنّه لا وصول الی الاسماء و وجوه الاستعبادات الا من طریق السماع و العقل غیر متوجه الی ذلک، لانّه لو أبصر عاقل شخصاً من بعید أو قریب لما توصل الی استخراج اسمه و لا سبیل الیه الا من طریق السماع. فجعل اللّٰه ـ عزوجل ـ العمدة فی باب الخلیفة السماع.۴

از سوی دیگر، صدوق برخی از حوزه‏ها و موضوعات را ویژه عقل می‏داند. مسائلی چون اثبات حدوث عالم،۵ ماهیت اجسام،۶ مسائل مربوط به اثبات صانع۷ و اثبات اصل

1.. صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۶۲.

2.. همان، ص۶۱.

3.. بقره: ۳۱.

4.. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص۱۶.

5.. همو، التوحید، ص۲۹۸.

6.. همان، ص۳۰۲.

7.. همان، ص۱۲۰ ـ ۲۷۰.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی قم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20326
صفحه از 356
پرینت  ارسال به