237
جستارهایی در مدرسه کلامی قم

صدوق در تبیین و توضیح جایگاه علمی ـ معنوی امام علیعلیه السلام نسبت به پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و شرح حدیث منزلت بر این نکته تصریح کرده است.۱

سه. قلمروعقل

پس از آنکه روشن شد عقل در اندیشه صدوق از چه جایگاهی برخوردار است و مرادش از عقل و میزان اعتمادش بر ادراکات و دلیل‏های عقلی تبیین گردید، باید به این موضوع پرداخت که قلمرو عقل در نظر او تا کجاست؟ در چه حوزه‏هایی عقل اجازه ورود دارد و در چه جاهایی نمی‏توان بر آن تکیه زد؟

شیخ صدوق مباحث نظری و اعتقادی را به سه دسته تقسیم کرده است: دسته اول مسائلی که فقط با عقل اثبات می‏شود؛ دسته دوم مسائلی که هم با عقل و هم با نقل به اثبات می‏رسد و دسته سوم مسائلی که تنها با نقل اثبات‏پذیر است.

توضیح اینکه شیخ صدوق ورود به برخی از جایگاه‏ها را برای عقل ممنوع و عقل را از ادراک بعضی از امور ناتوان می‏شمرد. به اعتقاد او ورود عقل در حوزه‏ای که از قلمرو ادراک آن خارج است، گرفتار شدن در قیاس است. مراد از قیاس در اینجا اصطلاح منطقی آن نیست، بلکه مراد معنای فقهی است که همان تمثیل بدون ملاک است. استنباط بدون مبنا و قانون و بدون بررسی کامل و فحص تام، از اشتباهات افرادی است که فقط بر عقل تکیه زده و راه افراط را در مسیر عقل‏گرایی پیموده‏اند.

شیخ صدوق در پی نقل حدیثی درباره داستان ملاقات و همراهی حضرت موسیعلیه السلام با حضرت خضرعلیه السلام و بررسی علل آن از زبان امام صادقعلیه السلام و زشت‏شماری قیاس و نسبت دادن آن به شیطان، در ضمن بیانی نظر خویش را درباره حوزه‏ ممنوع ورود عقل بیان می‏دارد. وی ضمن صحیح شمردن استنباط عقلی، ورود عقل را به هر حوزه‏ای روا نمی‏شمرد. سخن شیخ صدوق این چنین است:

انّ موسی مع کمال عقله و فضله و محله من اللّٰه تعالی ذکره، لم‏یستدرک باستنباطه واستدلاله معنی افعال الخضر حتی اشتبه علیه وجه الامر فیه و سخطه جمیع ما کان یشاهده حتی أخبر بتأویله فرضی، ولو لم‏یخبر بتأویله لما ادرکه ولو فنی فی الکفر

1.. همو، معانی الاخبار، ص۷۴.


جستارهایی در مدرسه کلامی قم
236

پرداخته و هفت اشکال فرضی را به صورت «ان قال قائلٌ» مطرح کرده و به صورت مستدل و عقلی به آنها پاسخ می‏دهد.۱

وی همچنین در کتاب‏هایش از استدلال‏های متکلمان و حکیمان و اهل توحید و معرفت بهره جسته است که خود دلیل بر حجیت این استدلال‏ها نزد اوست.۲

علاوه بر اینها صدوق به این نکته اشاره دارد که در برخی از موارد و در حل و پاسخگویی به برخی مسائل باید از دلیل عقلی استفاده کرد و این جایگاه مخصوص ادله عقلی است. او در بحث اثبات غیبت امام دوازدهمعلیه السلام به مناسبتی می‏گوید:

اگر یهودی‏ای از ما درباره‏ احکامی از رکعات نماز پرسید، باید با او که منکر نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است نخست درباره نبوت ایشان و اثبات آن سخن بگوییم.۳

روشن است که در اثبات بحث‏ها و مناظرات برون‏دینی و در اثبات نبوت پیامبری برای صاحبان ادیان دیگر نمی‏توان از راه نقل سخنان پیامبر مورد بحث به نتیجه رسید و از راه عقلی باید به این مهم دست یافت.

در جایی دیگر، در بحث با معتزله بر سر موضوع امامت از قول ابن ‏قبه رازی می‏گوید:

شما در فرعی از امامت پرسش کردید و فرع را نمی‏توان اثبات کرد مگر آنکه بر صحت اصل آن دلیل بیاوریم. یعنی در پاسخ به صحت احکام باید بر صحت خبر و صحت نبوت پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله دلیل بیاوریم و پیش از آن باید اثبات کنیم که خداوند واحد و حکیم است و اینها همه باید پس از اثبات حدوث عالم باشد.۴

بنابراین، احکام و دلایل عقلی نزد صدوق اعتبار و حجیت داشته و وی بر اساس آن عمل کرده و بحث‏های اعتقادی و کلامی را در کتاب‏هایش سامان داده است.

واپسین نکته اینکه شیخ صدوق از جمله دانشمندان معتقد به این نظریه است که دلیل عقلی توانایی تخصیص زدن دلیل نقلی را دارد و از این طریق او احکام نظری عقل را دارای حجیت و اعتبار می‏داند.

1.. همان، ص۳۰۰ ـ ۳۰۴.

2.. همان، ص۸۴، ۱۹۶، ۲۹۹، ۳۰۴ و ... .

3.. همو، کمال الدین و تمام النعمه، ص۸۸.

4.. همان، ص۱۲۱.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی قم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20083
صفحه از 356
پرینت  ارسال به