235
جستارهایی در مدرسه کلامی قم

اعلام می‏دارد.

وی در اثبات مشاکله میان انبیا و ائمه و پاسخ به مخالفان آن، نظریات مخالفان را محال می‏داند و می‏گوید تعداد محال‏های این مسئله به اندازه‏ای است که اگر آن را در این کتاب بیاورم تعدادش زیاد و موجب تطویل کتاب می‏شود.۱

ملاحظه شد که شیخ صدوق دریافت‏ها و ادراکات عقلی را معتبر می‏داند و بر اساس آن، روش کلامی خویش را استوار می‏سازد. قضایایی را با عقل داوری می‏کند و با مدد از عقل آن را می‏پذیرد یا نادرست شمرده، مردود اعلام می‏کند.

نکته سوم اینکه شیخ صدوق دلایل عقلی را در اثبات برخی از مسائل و گزاره‏های کلامی معتبر می‏داند. بهترین دلیل بر این ادعا آن است که وی خود در بسیاری از موارد مسائل را از طریق عقل و با استدلال عقلی به اثبات می‏رساند. وی همچنین برخی مسائل را که معمولاً از طریق نقل بدان پرداخته می‏شود، با روش عقلی اثبات می‏کند. با نگاهی گذرا به مقدمه و بیان‏های کمال الدین و تمام النعمه، می‏توان دریافت که این کتاب ـ که در موضوع امامت و غیبت است ـ آکنده از استدلال‏های عقلی است.

صدوق در بحث‏های مربوط به امامت و غیبت دو بار لفظ‏های ادلّه عقلیّه و دلایل عقلیّه را به کار برده است و بر کاربرد آن در اثبات ختم نبوت با پیامبر اکرم، حضرت محمدصلی الله علیه و آله۲ و معجزه جاوید آن حضرت۳ تأکید کرده است.

او در کتاب التوحید بر قدیم بودن خداوند،۴ وحدانیت خداوند،۵ قادر بودن خدا،۶ بی‏مکان بودن او۷، و حدوث اجسام۸ دلیل‏های عقلی ارائه کرده است.

همچنین در بحث حدوث اجسام که در باب چهل و دوم کتاب التوحید مطرح شده است، پس از طرح استدلال خود و دیگران درباره حدوث عالم، به نقل و نقد اشکالاتی در این باره

1.. همو، کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۳.

2.. همان، ص۶۶.

3.. همو، التوحید، ص۸۱.

4.. همان، ص۸۵.

5.. همان، ص۱۳۷.

6.. همان، ص۱۷۸

7.. همان، ص۲۹۸.


جستارهایی در مدرسه کلامی قم
234

مشاهده می‏شود که شیخ معتقد است عقل اجازه این تصور را نمی‏دهد که اشیایی که همواره با حدوث همراه است و ما تدبیرها و تغییرها را در آن می‏بینیم، از سازنده‏ای نباشد یا بدون تدبیر‏کننده‏ای پیدا شود. صدوق در ادامه این بحث در مقامی دیگر می‏گوید:

اگر تصور کنیم که اجسام تدبیرشونده و تغییرکننده، بدون تدبیرکننده و سازنده‏ای به وجود آمده است، قابل تصورتر و ممکن‏تر این باشد که باید نوشته‏ای بی‏نویسنده، خانه‏ای بی‏سازنده و نقاشی استواری بدون نقاش وجود داشته باشد.... فلمّا کان رکوب هذا و اجازته خروجاً عن النهایة و العقول کان الاوّل مثله.۱

شیخ صدوق در این بیان تحقق چنین مطلبی یعنی پذیرش و رَوایی وجود نوشته بدون نویسنده و... را خروج از خردورزی و عقل‏مداری دانسته است. پس وی در اینجا عقل را به‏سان میزانی در پذیرش گزاره‏ها به کار می‏گیرد. بدین صورت که چیزی که عقل آن را بپذیرد رواست و نپذیرفتن گزاره‏ها توسط عقل دلیل بر ناروایی آن گزاره است.

صدوق برخی از مسائل مطرح شده در روایات را به نقد می‏کشد و در داوری میان صحت و عدم صحت محتوای آن از عقل مدد جسته، بیان می‏دارد که این روایت از نظر عقل پذیرفته نیست یا از مواردی است که عقل آن را محال می‏شمرد. وی در بیان علتِ نهادنِ کنیه ابوتراب به امام علیعلیه السلام روایتی را نقل می‏کند که حاکی داستان وقوع مشاجره میان حضرت علیعلیه السلام و حضرت زهراعلیها السلام است. وی این خبر را غیر معتمد می‏داند و می‏گوید که اعتمادی به این حدیث ندارد؛ زیرا وقوع چنین مسئله‏ای را محال می‏داند.۲

وی در برخی از این موارد آنچه را عقل نمی‏پذیرد، تأویل می‏نماید تا معنای صحیحی از روایت را ارائه کند. در بیان روایتی که مضمون قلب مؤمن میان دو انگشت خداست (فان القلوب بین اصبعین من اصابع اللّٰه) این گونه تأویل و عقل‏پذیر می‏کند که:

اصبعین من اصابع اللّٰه یعنی طریقین من طرق اللّٰه و مراد از دو طریق، راه خیر و راه شر است.۳

شیخ در بررسی برخی نظریات فرق و مذاهب کلامی مخالف نیز، از عقل برای به نقد افکار ایشان استفاده می‏کند و در برخی بیان‏ها دیدگاه‏های ایشان را مخالف عقل شمرده، آن را مردود

1.. همان، ص۲۹۸.

2.. همو، علل الشرایع، ج۱، ص۱۵۶.

3.. همو، ج۲، ص۶۰۴.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی قم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20464
صفحه از 356
پرینت  ارسال به