خداى باعظمت از این برتر است. او بزرگتر از آن است که اوهام بر صفاتش آگاه شوند، یا اوج بزرگىاش را درک کنند. سخن اهل تشبیه در این مورد با سخن خدا که فرموده: خدا مانندى ندارد، ناسازگار است و خدا برتر از آن است که مانند اجسام باشد.
تفسیر درست صمد در روایات از زبان دانایان واقعى بازگو شده و آن سرورى است که مقصود و هدف همگان است. این معناى درستى است که با آیه) لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ(سازگار است.
مصمود در لغت به معناى مقصود است و حضرت ابوطالبعلیه السلام نیز در شعرش آورده: جمره دورى را که قصدش مىکنند/ بالاى آن با سنگهاى بزرگ رمى مىشود.۱
در این بیان، کلینى ذوق و احاطه خود را بر ادبیات جاهلى و اسلامى بهخوبى نشان داده، و با کمک گرفتن از لغت و شعر، به تفسیر صمد و توضیح حدیث پرداخته است.
۴. مورد بعدى هم سخن مفصلى از کلینى درباره یکى از خطبههاى امیرالمؤمنینعلیه السلام در همان کتاب التوحید کافى است:
این خطبه یکى از خطبههاى مشهور ایشان است تا جایى که همگان از آن باخبرند و این خطبه براى هر کس که در جستوجوى دانش توحید باشد، کافى است؛ اگر در آن تدبّر کند و محتوایش را بفهمد. پس اگر جن و انس با هم تلاش کنند که بدون یارى گرفتن از پیامبرى معناى توحید را آشکار کنند نمىتوانند مانند سخن حضرت امیر ـ که مادرم و پدرم فدایش باد ـ بر زبان آورند.
ایشان نخست راه توحید را به مردم نشان دادهاند. به این بخش از سخن مولا نمىنگرید که فرمود: نه خدا از چیزى آفریده شده و نه جهان را از چیزى آفریده. با سخن اول حدوث را نفى کرده و با سخن بعدى دیدگاه کسانى را نفى کرده که گفتهاند همه چیز حادث است و برخى چیزها از برخى دیگر پدید آمدهاند. نیز امامعلیه السلام مىخواسته سخن دوگانهپرستان را نفى کند که گمان مىکردهاند خدا هر چیزى را از ریشهاى و بنابر الگویى آفریده است....
همین طور حضرت دیدگاه تشبیهگرایان را که خدا را به شمش طلا یا بلور و... در جهت طول و هنجار تشبیه کردهاند، رد کرده است... سپس ایشان حلول خدا را در