199
جستارهایی در مدرسه کلامی قم

خداى باعظمت از این برتر است. او بزرگ‏تر از آن است که اوهام بر صفاتش آگاه شوند، یا اوج بزرگى‏اش را درک کنند. سخن اهل تشبیه در این مورد با سخن خدا که فرموده: خدا مانندى ندارد، ناسازگار است و خدا برتر از آن است که مانند اجسام باشد.

تفسیر درست صمد در روایات از زبان دانایان واقعى بازگو شده و آن سرورى است که مقصود و هدف همگان است. این معناى درستى است که با آیه) لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ‏ءٌ(سازگار است.

مصمود در لغت به معناى مقصود است و حضرت ابوطالبعلیه السلام نیز در شعرش آورده: جمره دورى را که قصدش مى‏کنند/ بالاى آن با سنگ‏هاى بزرگ رمى مى‏شود.۱

در این بیان، کلینى ذوق و احاطه خود را بر ادبیات جاهلى و اسلامى به‏خوبى نشان داده، و با کمک گرفتن از لغت و شعر، به تفسیر صمد و توضیح حدیث پرداخته است.

۴. مورد بعدى هم سخن مفصلى از کلینى درباره یکى از خطبه‏هاى امیرالمؤمنینعلیه السلام در همان کتاب التوحید کافى است:

این خطبه یکى از خطبه‏هاى مشهور ایشان است تا جایى که همگان از آن باخبرند و این خطبه براى هر کس که در جست‏و‏جوى دانش توحید باشد، کافى است؛ اگر در آن تدبّر کند و محتوایش را بفهمد. پس اگر جن و انس با هم تلاش کنند که بدون یارى گرفتن از پیامبرى معناى توحید را آشکار کنند نمى‏توانند مانند سخن حضرت امیر ـ که مادرم و پدرم فدایش باد ـ بر زبان آورند.

ایشان نخست راه توحید را به مردم نشان داده‏اند. به این بخش از سخن مولا نمى‏نگرید که فرمود: نه خدا از چیزى آفریده شده و نه جهان را از چیزى آفریده. با سخن اول حدوث را نفى کرده و با سخن بعدى دیدگاه کسانى را نفى کرده که گفته‏اند همه چیز حادث است و برخى چیزها از برخى دیگر پدید آمده‏اند. نیز امامعلیه السلام مى‏خواسته سخن دوگانه‏پرستان را نفى کند که گمان مى‏کرده‏اند خدا هر چیزى را از ریشه‏اى و بنابر الگویى آفریده است....

همین طور حضرت دیدگاه تشبیه‏گرایان را که خدا را به شمش طلا یا بلور و... در جهت طول و هنجار تشبیه کرده‏اند، رد کرده است... سپس ایشان حلول خدا را در

1.. همان، ص۲۲۰ و۲۲۱.


جستارهایی در مدرسه کلامی قم
198

چنان‏که ملاحظه مى‏شود، کلینى با تکیه بر خالقیت خدا و تفرد او در این امر و قدرت فوق‏العاده‏اش، نتیجه گرفته که نباید او را به مخلوقاتش تشبیه کرد؛ زیرا در این حالت او با سایر موجودات فرقى نخواهد داشت و خالق نخواهد بود. اینکه آشکارا جوهر بودن از خدا، علاوه بر جسمیت نفى شده، گویاى عمق بینش کلینى است. هنگامى که خدا جوهر نباشد، یعنى ممکن‌الوجود و مخلوق نیست تا نیازمند خالق باشد و در این صورت فقط خالق و واجب الوجود است؛یعنى قائم به ذات و بى‏نیاز از علت است و در نتیجه باید او را به کمک خودش شناخت.

۲. دومین مورد، بیانى از کلینى در پایان باب اراده از کتاب التوحید اصول کافى است. ایشان در این بیان نسبتاً مفصل، ضابطه‏اى براى تشخیص صفات ذات از صفات فعل مطرح کرده تا وضعیت اراده به‏عنوان صفت فعل روشن گردد. خلاصه سخن ایشان چنین است:

اگر خدا به دو چیزى که هر دو جنبه وجودى دارند، موصوف گردد، چنین صفتى، صفت فعل خواهد بود؛ زیرا براى خدا در جهان هستى امورى منظور مى‏شود که برخى را اراده می‏کند و برخى دیگر را اراده نمى‏کند؛ بعضى را مى‏پسندد و بعضى را نمى‏پسندد. حال اگر اراده از صفات ذات باشد، باید اراده نقیض خود را همراه داشته باشد و ذات حق محل اجتماع آن دو باشد؛ در حالى که این امر محال است. اما درمورد صفات ذات مانند علم و قدرت که از ذات حق جدا نمى‏شوند، نمى‏توان چیزى را یافت که از دایره علم و قدرت حق بیرون باشد و آن را غیر معلوم و غیر مقدور خدا دانست؛یا اینکه هم‏زمان او را به علم و جهل یا قدرت و عجز موصوف نمى‏دانیم و اثبات یکى از نقیضین مفهومش نفى دیگرى است.۱

همان‏طور که ملاحظه مى‏شود، این بیان کاملاً فنى است و تعریف قانع‏کننده‏اى در صفات ذات و فعل به دست مى‏دهد و وضع اراده را به‏خصوص روشن مى‏کند که صفت فعل است و همراه کار خداست.

۳. مورد سوم نیز بیانى از ایشان در کتاب التوحید، در باب تأویل الصمد، به دنبال حدیث دوم باب است:

این همان معناى درست در تفسیر صمد است، نه آن تفسیرى که اهل تشبیه کرده‏اند. به قول آنها صمد، موجود توخالى است؛ زیرا توخالى بودن صفت جسم است و

1.. همان، ص۲۰۲ و۲۰۳.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی قم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20459
صفحه از 356
پرینت  ارسال به