شده است، اما نباید از نظر دور داشت که کلینی همزمان متکلمی بزرگ از تبار محدثْمتکلمان است که در عین تعهد به نص و در همان چارچوب روایات، به تبیین و حتی دفاع از معارف دین میپردازد. پیشتر اشاره شد که محدثْمتکلمان با رویکردی منظومهنگر به مضامین اعتقادی روایات، در پی فهم و تبیین این نظام معرفتی بودند.
کلینی بر همین اساس، زمانی که با انحراف اهل زمانهاش و نیز درخواست تألیف کتابی جامع برای اخذ علم دین روبهرو میشود، بر پایه همان نظام معرفتیِ برگرفته از روایات دست به تنظیم اثری بدیع چون کافی میزند.۱ بررسی کافی نشان میدهد این کتاب صرفاً یک مجموعه حدیثی نیست، بلکه چینش و تبویب این روایات از یک نظام فکری حکایت میکند که در پس این مجموعه نمایان است. کلینی در مقدمه همین کتاب جایگاه والای عقل را یادآور میشود و آن را به محوری تشبیه میکند که مدار تکلیف، حق و باطل و ثواب و عقاب است.۲ وی با مقدم نمودن «کتاب العقل» و ذکر ۳۶ روایت درباره اهمیت و جایگاه عقل در نظام معرفت دینی، بر این باور تأکید میکند که نقل روایات به معنای تعبد و پذیرش عاری از فهم و تعقل نیست، بلکه مضامین روایات به مثابه میراثی عقلی و در نظامی معقول ارائه میشوند. چینش منطقی و سازوار روایات در کتابها، ابواب و حتی میان روایاتِ درون هر باب، این نظاممندی را بهخوبی نشان میدهد.
گذشته از چینش منظومهوار روایات، تبیینهای کلینی در ذیل پارهای از روایات۳ نمونه دیگری از فعالیت کلامی اوست و البته این تبیینها چنانکه شیوه محدثْمتکلمان است، در غالب موارد در چارچوب و ادبیات روایات ارائه میشود. با وجود این، در مواردی برای تبیین معارف نهفته در احادیث، با جریان کلامی نیز همدلی نشان میدهد و این همدلی گاه تا نقل بیانات هشام بن حکم در کنار روایات پیش میرود۴.
پیشتر اشاره شد که محدثْمتکلمان اگرچه در شرایط عادی متناندیش و معتقدند که نباید از ادبیات متن فراتر رفت، به هنگام پیدایش زمینه رویاروییهای بیرونی، در مقام دفاع و رد برمیآیند و از نظام معرفتی خویش دفاع میکنند. گسترش و نفوذ مخرب قرمطیان در ری این زمینه را برای کلینی پدید آورد و او کتاب الرّد علی القرامطه را در پاسخگویی و رد دیدگاههای ایشان نگاشت.