کتاب الوصایا، کتاب العتق، کتاب تفسیر عمّ یتساءلون و کتاب الاداب. ابوسمینه علاوه بر کتابهای خود، بخشی از میراث مشایخ کوفه را نیز به قم منتقل کرد. نام وی در سیزده طریق از طرق نجاشی به میراث راویان کوفی ذکر شده است۱. شیخ طوسی نیز در پنج طریق، با واسطه او روایت نموده است.
ابوسمینه پیش از ورود به قم، در کوفه، به غلو و دروغگویی شهرت یافته بود. وی به قم وارد شد و مدتی نزد احمد بن محمد بن عیسی مهمان بود تا اینکه در قم نیز به غلو شهرت یافت و احمد وی را از قم اخراج کرد.۲ در مدتی که در قم اقامت داشت برخی از مشایخ قم از او کتابها و روایاتش را استماع نمودند. از مهمترین کسانی که از وی روایت کردهاند، احمد بن محمد بن خالد برقی و محمد بن ابیالقاسم ماجیلویه است. مشایخ قم کتابها و روایات او را غیر از آنچه غلو و تخلیط بود یا از منفردات ابوسمینه به شمار میآمد، روایت کردهاند.۳ بخشی از این میراث در کتابهای اصحاب راه یافت. محمد بن احمد بن یحیی، در کتاب نوادر الحکمه روایات وی را نقل کرده است.۴ کلینی در کافی ۲۸۲ حدیث از طریق ابوسمینه روایت کرده است. شیخ صدوق نیز در کتابهای توحید، معانی الاخبار و امالی، روایاتی از طریق ابوسمینه دارد.۵
مروری بر این گزارشها نشان میدهد ابراهیم بن هاشم، هم از جهت گستردگی میراث و هم از جهت توفیق در نشر و پذیرش روایاتش از سوی مشایخ قم، بر اَقران خویش برتری دارد و چنانکه پیشتر گذشت، کوفی بودن وی و تقدم او در هجرت به قم، در مقایسه با بیشتر ناقلان حدیث کوفه، وی را در درجه نخست نشانده است و در مجموع ادعای مشایخ امامیه در بغداد را تأیید میکند.