نکته حائز اهمیت در این میان، یافتن عامل اثرگذار این تفاوت میان مکتب کوفه و بغداد است. دو عامل مهم در این تغییر را میتوان معتزلیان شیعهشده و نوبختیان دانست. بحث از نوبختیان در جایی دیگر باید محور بحث قرار گیرد، ولی درباره معتزلیان شیعهشده تصور بر این است که عدهای از متکلمان شیعی که با معتزلیان مصاحبت کردهاند و همچنین معتزلیان شیعهشده سنت اعتقادی امامیان را بر اساس انگارههای معتزلی بازخوانی کردند. اینان کوشیدهاند چارچوب نظری شیعه را در مقابل و در تمایز با سایر گروههای اعتقادی، تنها در بحث امامت نشان بدهند و در مباحث عدل و توحید همان آموزههای معتزلی را داشتهاند و همین سرآغاز گرایش کلام امامیه به اعتزال است. ابوالحسین خیاط در چند جا به این موضوع اشاره میکند۱ و ابوالحسن اشعری نیز در مقالات الاسلامیین از این گروه با عباراتی چون «قوم یقولون بالاعتزال والامامه»،۲ «قائلون بالاعتزال والامامه»۳ و «القائلون بالاعتزال و النص علی علی بن ابیطالب»۴ یاد میکند.
این تحقیق درصدد است نقشآفرینی معتزلیان شیعه شده در گرایش کلام امامیه به اندیشههای معتزلی را محور مطالعه قرار دهد. دقیقاً اصلیترین سؤال این پژوهش همین است که آیا میتوان تأثیر معتزلیان شیعهشده را بر تحولات کلام امامیه اثبات کرد؟
برای رسیدن به هدف مطلوب، نخست باید نشان داد که معتزلیان شیعهشده چه کسانی هستند؟ چه پیشینهای در اعتزال و تشیع دارند؟ رابطه آنان با دانشوران امامیه چگونه بوده است؟ آیا اساساً در میان امامیه جایگاهی داشتهاند که بخواهند اثرگذار باشند؟ در دورانی که کلام امامیه متکلمان بزرگی نداشته است، اینان چه مقدار در شیعه نفوذ داشتهاند؟ نکته مهمتر اینکه چه آثاری در کلام امامیه آفریدند و آیا این آثار مهم بودهاند؟
این نظریه که در طول تاریخ فکر امامیه همیشه تکرار شده، به نظر میرسد نظریه کاملی نباشد و هنوز زوایای پنهانی دارد. برای مثال،، اینکه آیا همه معتزلیان شیعهشده گرایش فکری همسانی دارند؟ موضعگیری اینان در مورد متکلمان کوفه چیست؟ چه تفاوتهایی میان اندیشههای اینان با متکلمان کوفه یافت میشود؟ در موضوعات تقابلی متکلمان امامیه در کوفه با اهل اعتزال، معتزلیان شیعهشده در کدامین سنگر به دفاع میپردازند؟ بررسی هریک از این محورها پذیرش این نظریه را با تأمل جدی روبهرو میکند. حتی بحث بهگونهای پیش میرود که نقش معتزلیان شیعهشده در تغییر مسیر کلام