597
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

وی در اینکه مردم، قادر بر کسب معارف‌اند می‏گوید: از آنجا که ما بر جهل قدرت داریم، معلوم می‏شود بر ضدش (علم) هم قدرت داریم و از آنجا که حصول نظر به حسب احوال و انگیزه‏های ما واجب و به حسب نخواستن‏های ما منتفی می‏شود، معلوم می‏گردد «نظر» فعل ما و پدید ‏آمده (محدَث) ماست؛ مانند دیگر افعال ما. همچنین چون پیش‌تر‏ اثبات شد که نظر علم تولید می‏کند، پس قطعاً علم و معارف از افعال ما هستند؛ چرا که از اسبابی تولید می‏شوند که فعل ما و در اختیار ما هستند. سید مرتضی با این بیان، در واقع حصول معارف بالطبع (دیدگاه جاحظ) را رد می‏کند؛ زیرا اگر معارف، بالطبع حاصل شود دیگر به نظر، تأمل و تدبر نیاز نخواهد بود.۱

جهت وجوب نظر در نظام فکری شریف مرتضی، خوف ضرر در ترک کردن آن و امید به دفع ضرر در انجام دادن آن است؛ به تعبیر دیگر، برای اجتناب از ضرر، «نظر» واجب است. فرقی هم ندارد ضرر معلوم باشد یا مظنون؛ در هر دو صورت، وجوب نظر را در پی دارد.۲ سید معتقد است این خوف، برای اکثر مردم از طریق دعاة الی‏اﷲ (انبیا ‏و اولیا) حاصل می‏شود. با این حال، احتمال دارد برای عده‏ای خاص این طریق، وصول نشده باشد و اینان چیزی از طریق آنان نشنیده باشند. این افراد اتفاقی به فکر فرو ‏می‏روند و در حدوث خود و پیرامون خود به اندیشه می‏افتند و اگر این هم اتفاق نیفتاد، بر خداوند واجب است فکر آنها را بر چیزی که مقتضای وجوب نظر است، متوجه سازد که آن را «خاطر» می‏نامد.۳

نکته دیگری که در لابه‏لای مطالب سید بسیار بر آن تأکید شده، آن است که از دیدگاه او علم به وجوب نظر، اکتسابی است نه ضروری؛ از این رو، نظر در طریق معرفة‏اﷲ نخستین واجب است.۴ سرانجام آنکه، خداوند متعال معرفتش را بر هر عاقلی واجب می‏گرداند تا آن را کسب کند، و اگر جهت وجوب معرفة‏اﷲ را لطف در تکلیف بدانیم، این لطف فقط در معرفت اکتسابی است نه معرفت اضطراری؛ زیرا معرفت اکتسابی مشقت دارد؛ ولی معرفت ضروری مشقت ندارد، و کسی که مشقت بزرگی متحمل می‏شود تا به غرضی برسد، از کسی که چنین مشقتی را متحمل نمی‏شود، بر فعل آن غرض، اقرب و نزدیک‏تر است؛ از این رو، معرفت اضطراری جای معرفت اکتسابی را در لطف نمی‏گیرد.۵

1.. همو، الذخیره، ص ۱۶۶.

2.. همان، ص ۱۶۷.

3.. همان، ص ۱۷۱ و ‏۱۷۲.

4.. همان، ص ۱۷۰.

5.. همان، ص ۱۷۹ و ‏۱۸۰.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
596

فطری از امامیان نخستین و درباره عالم ذر و اقرار بنی‏آدم بر ربوبیت حضرت حق، بیان می‏کند: ۱. اخبار این باب، اخبار آحاد است و مفید یقین نیست؛ لذا حجیت ندارد. علاوه بر این، از دیدگاه او ظاهر این اخبار با ادله عقلی و بیّنات واضح در تعارض است؛ در نتیجه، انسان به کاذب بودن راویان آنها و نیز به واجب‏الطرح بودن آنها قطع پیدا می‏کند؛ مگر آنکه ظاهر اخبار به‌ گونه‏ای تأویل برده شود که با دلایل عقلی متعارض نباشد که البته در این صورت، قطع بر کذب راویان حاصل نمی‏شود؛ ۲. سید در توجیه آیاتی که به عالم ذر اشاره دارند، می‏گوید: از آنجا که آیات کتاب‏اﷲ قطعی‏الصدورند، باید ظاهر آنها را به گونه‏ای تأویل برد که مخالف ادله عقلی نباشند. سپس در توجیه و تأویل آیه شریفه «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّک مِنْ بَنی‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ ألَسْتُ بِرَبِّکمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کنَّا عَنْ هذا غافِلینَ»۱ بیان می‏کند: ظاهر آیه با قول اهل تناسخ (قائلان به عالم ذر) در تعارض است؛ چرا که آیه فرموده است: «مِن بنی‏آدم» و نگفته است «مِن آدم»، و همچنین فرموده: «مِن ظهورهم» و نگفته «من ظهره»؛ همان‏گونه که فرموده: «ذریاتهم» و نفرموده «ذریته»؛ از این رو، امتناعی ندارد خداوند متعال، از جماعتی از بنی‏آدم بر آنچه از معارف بر آنان واجب است، اقرار گرفته و سپس از خودشان بر آن شهادت گرفته باشد؛ علاوه بر آن‏، اطلاق اصطلاح «ذرّیه» بر بالغان و عاقلان هم جایز است و استعمال هم می‏شود.۲

شریف مرتضی همچنین در تبیینی دیگر ـ‏ که آن‏ را بهتر از توجیه اول می‏داند ـ ‏بیان کرده است: نوع خلقت ذریه انسان به گونه‏ای است که برای ناظر متأمل، بر خداوند دلالت دارد و به معرفت او می‏انجامد، که از آن مجازاً به اقرار گرفتن تعبیر شده است. این نوع استعمال نه‌تنها در عرب کاربرد دارد، بلکه به لحاظ بلاغت و فصاحت هم نیکوست؛ وگرنه اگر عالم ذری بود و در آنجا شناخت خدا و اقرار بر آن رخ می‏داد، نباید فراموش ‏می‏شد.۳

سیر استدلال سید مرتضی آن است که: اولاً نظر و تفکر، علم تولید می‏کند نه ظن و شک؛ ثانیاً مردم قادر بر کسب معارف‌اند؛ ثالثاً نظر، همان فکر است و فکر، تامّل در چیزی است که درباره آن فکر می‌شود؛ رابعاً اگر هنگام نظر، شرایط کامل باشد حتماً علم تولید می‌شود، نه اینکه عادتاً علم تولید شود؛ خامساً جهت وجوب نظر، خوفی است که در ترک آن وجود دارد؛ سادساً راه‏های حصول خوف را بررسی و بحث خاطر را تبیین می‏کند؛ سابعاً نتیجه می‏گیرد که نظر و تأمل واجب است، بلکه نخستین واجب است.۴

1.. اعراف: ۱۷۲.

2.. سید مرتضی، جوابات المسائل السرویه، ص ۱۹۳ و ‏۱۹۴.

3.. همان.

4.. همان.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 48008
صفحه از 657
پرینت  ارسال به