583
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

دوران‏ها ـ به طور خاص امامیه ـ بیان شده است.

سید مرتضی هرچند در دلیل وجوب بعثت با معتزله هم‏نظر است، اصلاً به این پرسش نمی‏پردازد و آن را طرح نمی‏کند. مسلماً سید مرتضی نیز نباید ارسال پیامبران را همیشگی بداند؛ با این حال، وی برای اثبات ضرورت امامت ـ و نه نبوت ـ در همه دوره‏ها طرحی نو در‏می‏اندازد. وی در عین حال که به استقلال و انحصار عقل در شناخت معارف معتقد است و ارسال پیامبران را همیشگی نمی‏داند، قائل به وجوب امامت (گاه این امام، پیامبر است و گاه غیر پیامبر) در همه ادوار تاریخ می‏شود. به نظر سید مرتضی آنچه این وجوب را همیشگی می‏کند، نه بیان احکام و شرایع (مانند پیامبران)، نه تنبیه عقل (همچون دیدگاه شیخ مفید) و... است، بلکه نیازمندی انسان‏ها به رئیسی است که با وجود وی از اختلافات و ستم جلوگیری شود و به وسیله آن انسان‏ها به طاعت نزدیک و از معصیت دور شوند. به نظر وی، این وجوب به دو شرط بستگی دارد: ۱. ثبوت تکلیف عقلی؛ ۲. معصوم نبودن انسان‏ها.۱ بنابراین، در نگاه سید مرتضی، در صورت عدم تکلیف سمعی (نبودن شریعت و رسالت) نیز نصب امام از سوی خداوند واجب است و سخنان معتزله درباره امامیه نادرست است؛ چرا که امامیه قائل به وجوب ارسال پیامبران در همه دوره‏های تاریخ نیستند. البته سید مرتضی در صورت وجود تکلیف سمعی و شریعت، ادله‏ دیگری نیز برای وجوب امامت اقامه کرده است که از آن جمله می‏توان به نبود حجتی قاطع بر شرایع در همه موارد (از قرآن، سنت متواتر و اجماع) و حفاظت از شرع و ممانعت از تحریف آن اشاره کرد.۲

بنابراین، از نگاه سید مرتضی دلیل وجوب امامت هیچ ربطی به شرایع ندارد و حتی اگر زمانی فرض شود که شریعتی نباشد، باز هم به نصب امامی (رئیسی معصوم) از سوی خداوند نیازمندیم؛ با این حال، در دوره کنونی که شریعت اسلام وجود دارد و تا قیامت نیز ادامه خواهد داشت، ضرورت امامت و علت نیازمندی انسان‏ها به امام، به حوزه سمعیات (حفظ، تبیین و تفسیر شریعت) نیز مرتبط است.

بنابراین، از نگاه سید مرتضی می‏توان در بحث رابطه عقل و وحی به نکات زیر اشاره کرد:

۱. عقل در علم و نتایجش، نیازمند سمع نیست و یگانه راه اکتساب معارف (عقلانی) عقل است؛

۲. نیازمندی انسان‏ها به وحی، تنها به حیطه سمعیات مربوط می‏شود. البته تنبیه انبیا و ائمه علیهم السلام نسبت به ادله، تأثیر بیشتری نسبت به مُنَبِّهان دیگر دارد، ولی وجود آن ضرورت ندارد؛

۳. از ابتدای تکلیف، به ارسال پیامبران نیازی نیست. ممکن است زمانی فرض شود که پیامبری

1.. شریف مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۰۹.

2.. همان، ص۴۲۴.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
582

عقلیات به امام و رسولان الهی نیازی وجود ندارد.

این بحث از سویی دیگر، در بحث ضرورت ارسال رسل قابل پی‏گیری است. سید مرتضی ارسال رسولان را واجب می‏داند، ولی به نظر او نیازمندی انسان‏ها به پیامبران فقط در امور شرعی است که عقل تنها به‌اجمال از آنها آگاهی دارد و برای تفصیلات امور، نیازمند شرع است.۱ سید مرتضی در تبیین ضرورت ارسال رسولان، در عین حال که نیازمندی انسان‏ها به پیامبران را به حیطه سمعیات محدود می‏کند، انجام دادن این تکالیف سمعی (مانند نماز و روزه) را شرط تکالیف عقلی (مانند ترک ظلم، ردّ امانت) می‏داند؛ برای مثال،، ما عقلاً می‏دانیم که ظلم قبیح است، اما ظالمانه زندگی نکردن در صورتی ممکن است که تکالیفی از سوی خداوند برای انسان قرار داده شود. انسان با انجام دادن این تکالیفِ سمعی است که می‏تواند از ستم کردن دوری کند.۲ این مشابه همان چیزی است که معتزله در حسن و وجوب بعثت گفته‏اند.۳

سید مرتضی هرچند یگانه دلیل وجوب بعثت را آنچه گفته شد می‏داند، ممکن می‏داند که برخی از پیامبران تنها برای تأکید بر واجبات عقلی مبعوث شوند؛ چرا که ممکن است تأکید آنها تأثیر بیشتری در انجام دادن این امور داشته باشد. از نظر سید مرتضی، این تنها بر حُسن بعثت دلالت می‏کند نه وجوب آن. امور دیگر مانند بیان لغات یا بیان خواص ادویه نیز دلیلی بر حسن بعثت است، نه وجوب آن.۴

حال، آیا در همه حال، ارسال پیامبران واجب است یا خیر؟ معتزله ـ بر خلاف امامیه ـ تصریح می‏کنند که ارسال پیامبران در همه حال و همیشه واجب نیست؛۵ به عبارت دیگر، ارسال پیامبران تنها در صورتی واجب است که خداوند بداند مصالحی در این کار برای مکلفان وجود دارد. به سخن دیگر، چون مصالح به اقتضای افراد و اوضاع زمان و مکان متفاوت است، لزوم ارسال پیامبران نیز همیشگی نیست. این سخنان در حقیقت، در ردّ دیدگاه قائلان به وجوب رسالت و امامت در همه

1.. همو، جمل العلم و العمل، ص۴۰.

2.. «اعلم انه غیر ممتنع ان یعلم اﷲ تعالی أن فی افعال المکلّف ما اذا فعله اختار عنده فعل الواجبات العقلیة او الامتناع من القبائح العقلیة، و فیها ما اذا فعله اختار فعل القبیح او الاخلال بالواجب و اذا علم اﷲ تعالی ذلک فلابد من اعلام المکلف به لیفعل ما یدعوه الی فعل الواجب و یعدل ما یدعوه الی فعل القبیح». ر.ک: شریف مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ص ۳۲۳.

3.. قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۳۸۱ و ۳۸۲؛ ملاحمی خوارزمی، الفائق، ص۲۹۸و ۲۹۹.

4.. شریف مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۳۲۳و ۳۲۴.

5.. قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۵، ص۹۷و ۹۸؛ ملاحمی خوارزمی، همان، ص۳۲۵و ۳۲۶.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41887
صفحه از 657
پرینت  ارسال به