581
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

بنابراین، از دیدگاه نوبختیان، مفید و کراجکی عقل در عین حال که حجیت دارد و کاشف از واقع است، بی‏نیاز از نبوت و شرع نیست؛ بلکه پیامبران و حجت‏های الهی که معلمان بشرند، آنها را با کیفیت استدلال عقلی آشنا می‏کنند و عقل همیشه به آنها نیازمند است.

بر خلاف کراجکی، دیگر شاگرد شیخ مفید، سید مرتضی، جایگاه بیشتری برای عقل قائل شد و تا حدودی با معتزله و گروه دومی که اشعری به آنها اشاره کرده بود، در این مسئله همراهی کرد. از دیدگاه وی، عقل در معرفت خداوند مستقل است و به وحی و تنبه رسولان الهی و امامان علیهم السلام نیازی ندارد. وی برای اثبات سخن خود، استناد به ادله سمعی را برای کسب معرفت مستلزم دور می‏داند.۱ به گفته او، سخن افرادی مانند شیخ مفید و کراجکی درست نیست؛ زیرا شناخت مقام امامت در گرو معرفت به خدا و مباحث توحید است.۲ وی به سخنان استادش شیخ مفید نیز بی‏توجه نیست و می‏کوشد مدعای شیخ مفید و دیگر امامیه مبنی بر نقش تنبیهی وحی نسبت به عقل را بدون نام بردن از وی نقد کند. استدلال وی در ردّ این دیدگاه آن است که تنبیه امام در حالی که امامت او عقلاً اثبات نشده، مانند دیگران است و فرقی با دیگران ندارد.۳

وی سپس با تکرار سخن معتزله در بحث معرفت ادعا می‏کند که انسان عاقل با مشاهده اختلاف ادیان و سخنان آنها درباره خداوند و ثواب و عقاب الهی، ترسی در او شکل می‏گیرد و عقل او برای دفع ضرر محتمل، به وجوب نظر، استدلال و شناخت خداوند حکم می‏کند. به نظر او، اگر اموری از بیرون، این ترس را در وی ایجاد نکند، ممکن است از درون خودش این اَمارات برایش ایجاد شود و اگر این نیز واقع نشود، ممکن است از طریق ایجاد «خاطر» این ترس در وی ایجاد شود. به نظر او خاطر، کلامی است که خداوند در گوش عاقل ایجاد می‏کند که متضمن اَماراتی است که به واسطه آنها ترس از ترک نظر و استدلال در قلب عاقل ایجاد می‏شود.۴

بنابراین، از نگاه سید مرتضی در

1.. شریف مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۱۲۷ «الطریق إلى معرفة اﷲ تعالى هو العقل‏، و لایجوز أن یکون السمع، لان السمع لایکون دلیلاً على الشی‏ء إلا بعد معرفة اﷲ و حکمته و أنه لایفعل القبیح و لایصدق الکذابین فکیف یدل السمع على المعرفة».

2.. همان. «و رددنا على من یذهب من أصحابنا الى أن معرفة اﷲ تستفاد من قول الإمام، لأن معرفة کون الإمام إماماً مبنیة على المعرفة باﷲ تعالى».

3.. شریف مرتضی، همان، ج۱، ص۱۲۷و ۱۲۸ «و بینا انهم عولوا فی ذلک علی أن الامام ینبه علی النظر فی الادلة فهو غیرصحیح».

4.. همان، ج۱، ص۱۲۸.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
580

پاسخ به این پرسش، به فهم دقیق از «تنبیه سمع نسبت به استدلال عقلی» وابسته است. عبارتی از کراجکی، شاگرد مفید، نقل شده است که در عین تأیید موضع شیخ مفید، این دیدگاه را آشکارتر می‏کند. وی در بحث از ضرورت حجت در هر دوره، چنین می‏گوید: «إن اﷲ قد اوجد للناس فی کل زمان مسمعاً لهم من انبیائه و حججه بینه و بین الخلق ینبههم علی طریق الاستدلال فی العقلیات و یفقههم علی ما لایعلمونه الا به من السمعیات».۱ این عبارت بیانگر آن است که در سمعیات، عقل انسان امکان دستیابی به آنها را ندارد و بدون وجود پیامبران و امامان علیهم السلام، دستیابی به آنها برای انسان‏ها ممکن نیست؛ ولی در عقلیات این امکان وجود دارد، اما پیامبران، انسان‏ها را به شیوه‏های استدلال متنبه می‏کنند. کراجکی در جایی دیگر، در بحث با براهمه درباره ضرورت ارسال رسل، امور را نسبت به حکم عقل به سه دسته تقسیم می‏کند: واجب، جایز و ممتنع. وی سپس اموری مانند عبادات و علم به خواص ادویه را از نظر عقل جایز می‏داند و معتقد است یگانه راه برای قطع به آنها وحی است. با این حال، وی نیازمندی به وحی را مختص به این امور نمی‏داند و می‏گوید: حتی اگر از این امور نیز صرف‏نظر کنیم، باز انسان‏ها به پیامبران نیازمندند؛ چرا که پیامبران شیوه استدلال را به انسان‏ها گوشزد و خواطر انسان را بیدار می‏کنند.۲ به گفته وی، مشاهده احوال انسان‏ها حاکی از آن است که آنها همیشه نیازمند کسی هستند که باب استدلال را برای آنان بگشاید.۳ بنابراین می‏توان ادعا کرد که در این نظریه، پیامبران و ائمه علیهم السلام دو جایگاه جداگانه دارند: ۱. تعلیم اموری که عقل به آنها دست نمی‌یابد (سمعیات)؛ ۲. تنبیه به اموری که عقل بالقوه می‏تواند آنها را دریابد (عقلیات). این دیدگاه کراجکی همچنین در تفسیر وی از روایت امام حسین علیه السلام که معرفت اﷲ را معرفت امام دانسته‏اند،۴ آشکار می‏شود. به گفته او، از آن روی که معارف عقلی و سمعیِ دین تنها از طریق امام به دست می‏آید، می‏توان ادعا کرد که معرفت و اطاعت از امام، همچون معرفت و اطاعت از خداست.۵

1.. کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۲۴۲. خداوند در هر زمان شنونده‏ای (کسی که سخنان خدا را می‏شنود و به مردم منتقل می‏کند) برای مردم از انبیا و حجت‏های خود قرار داده است. این انبیا و حجت‏های خدا شیوۀ استدلال در عقلیات را به مردم گوشزد و آنها را به آنچه در سمعیات نمی‏دانند آگاه می‏کنند.

2.. کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۲۲۵ «لأنهم ینبهون على طریق الاستدلال المسترشدین و یحرکون الخواطر بالتذکار إلى سنن التأمل و الاعتبار»

3.. همان. «و هذا أمر یدل علیه ما نشاهده من أحوال العقلاء و افتقارهم إلى من یفتح لهم باب الاستدلال أولاً».

4.. الإمام الصادق علیه السلام قال‏ خرج الحسین بن علی علیه السلام ذات یوم على أصحابه فقال بعد الحمد ﷲ ـ جل و عز ـ و الصلاة على محمد رسوله صلی الله علیه و آله یا أیها الناس! إن اﷲ [و اﷲ‏] ما خلق العباد إلا لیعرفوه فإذا عرفوه عبدوه فإذا عبدوه استغنوا بعبادته من سواه. فقال له رجل: بأبی أنت و أمی یا ابن رسول اﷲ! ما معرفة اﷲ؟ قال: معرفة أهل کل زمان إمامهم الذی یجب علیهم طاعته.

5.. کراجکی، همان، ج۱، ص۳۲۸ «لما کانت أیضاً المعارف الدینیة العقلیة و السمعیة تحصل من جهة الإمام و کان الإمام آمرا بذلک و داعیاً إلیه صح القول إن معرفة الإمام و طاعته هی معرفة اﷲ سبحانه‏».

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 42016
صفحه از 657
پرینت  ارسال به