از دلالت دیگر منابع قویتر میداند.۱ به عقیده وی، هر خبری که با ادله عقلی ناسازگار باشد، مردود شمرده میشود.۲ این مطلب هنگام مراجعه به کتابهای کلامی سید کاملاً مشهود است. او در بحثهای توحید، صفات، نبوت و حتی امامت و معاد از عقل به مثابه ابزار قطعی و یقینی (علمی) بهره میبرد.
نگارنده نیز با این اظهار نظر درباره روش سید مرتضی موافق است؛ زیرا اهمیت عقل نزد او انکارپذیر نیست، اما برای بررسی عمیقتر این مسئله و تلاش برای رسیدن به ژرفای اندیشه سید دو پرسش مطرح میشود:
پرسش اوّل: اعتماد سید مرتضی به عقل باعث میشود یک گام به عقب بازگردیم و این سؤال را مطرح سازیم که علت اعتماد سید به عقل چیست؟ و به عبارتی دیگر، ریشه ارزش عقل در کجا نهفته است؟ و چرا سید به عقل اعتماد کامل دارد؟
پرسش دوم: آیا عقل یگانه ابزاری است که سید مرتضی در مباحث کلامی از آن پیروی میکند، یا اینکه ابزارهای دیگری هم در کارند که میتوانند نتایج عقل را تأیید کنند، یا در جاهایی که عقل توانایی ورود به آنها را نداشته باشد، آن ابزارها وارد عمل شوند؟
پاسخ به این دو پرسش، ضمن بحثهای زیر روشن میشود:
۱. ریشه اعتماد به عقل: با توجه به اینکه سید مرتضی در پی پایهریزی ساختمانی فکری ـ کلامیِ استواری بوده که از استحکام کافی برخوردار و احتمال متزلزل شدن آن بسیار ناچیز باشد، پایه این ساختمان فکری باید از یقین، وضوح، اطمینان و استحکام لازم برخوردار باشد. سید مرتضی این پایه محکم را «علم» میدانست. در واقع علم اساسیترین و پایهایترین مبنای اندیشه سید بوده است. او هر ابزاری را که آدمی را به علم میرساند، میپذیرفت؛ اما از پذیرفتن هر ابزار فکری که به علم منجر نمیشود، خودداری میکرد. برای اثبات این مدعا و آشنایی با علت انتخاب علم به عنوان اساس اندیشه کلامی از سوی سید مرتضی، باید در ابتدا به تحلیل و بررسی مفهوم علم بپردازیم.
مراد از علم چیست؟ آیا مراد از آن علم ریاضی، برهانی و یقینی بالمعنی الاخص است، یا معنای کاملاً متفاوتی در مد نظر سید مرتضی بوده است؟ گزینه دوم صحیح است؛ زیرا سید مرتضی علم را به آنچه مستلزم سکون و آرامش نفس میشود، تعریف کرده است.۳ مراد از سکون نفس این است که هر گاه عالِم با شبههای در مورد آنچه به آن علم دارد، روبهرو میشود، شک به خود راه نمیدهد و