الْقَدَرِ عَلَى ثَلَاثَةِ أَوْجُهٍ رَجُلٌ یزْعُمُ أَنَّ اﷲ عزّ و جلّ أَجْبَرَ النَّاسَ عَلَى الْمَعَاصِی فَهَذَا قَدْ ظَلَمَ اﷲ فِی حُکمِهِ فَهُوَ کافِرٌ وَ رَجُلٌ یزْعُمُ أَنَّ الْأَمْرَ مُفَوَّضٌ إِلَیهِمْ فَهَذَا قَدْ أَوْهَنَاﷲ فِی سُلْطَانِهِ فَهُوَ کافِرٌ».۱
در حدیثی دیگر فرمودند: «اﷲ أَکرَمُ مِنْ أَنْ یکلِّفَ النَّاسَ مَا لَایطِیقُونَ وَ اﷲ أَعَزُّ مِنْ أَنْ یکونَ فِی سُلْطَانِهِ مَا لَایرِیدُ».۲
به نظر میرسد که معنای اصلی تفویض در افعال که در مقابل جبر در افعال مطرح میشود، همین معنای سوم است؛ چون اکثر روایات نفی تفویض، ناظر به نفی تفویض تکوینی است. با توجه به اینکه شیخ مفید در توضیح حدیث «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ وَ لکنْ أَمْرٌ بَینَ الأَمْرَین» تفویض را به معنای اول، یعنی اباحیگری (نفی تفویض تشریعی) تفسیر کرده، بر طبق این معنا، معتزله را نمیتوان اهل تفویض دانست. افزون بر این، خود شیخ مفید نیز معتزله ـ جز ضرار و پیروانش ـ را در بحث از جبر وتفویض، همرأی جمهور امامیه معرفی میکند.۳
اراده
یکی از مهمترین مسائلی که در میان متکلمان همواره محور بحث و گفتوگو بوده، مسئله «اراده خداوند» است. در اینکه خداوند متعال مرید است، میان فیلسوفان و متکلمان و فرقههای اسلامی اختلافی نیست. اختلاف در معنای اراده خداست؛ برخی اراده را صفت ذات و برخی صفت فعل خداوند میگیرند.۴
در روایات اهل بیت علیهم السلام اراده صفت فعل است. برای مثال،، امام رضا علیه السلام در حدیثی میفرماید: «الْمَشِیةُ وَ الْإِرَادَةُ مِنْ صِفَاتِ الْأَفْعَالِ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اﷲ تَعَالَى لَمْیزَلْ مُرِیداً شَائِیاً فَلَیسَ بِمُوَحِّدٍ».۵
شیخ مفید نیز به تبعیت از روایات اهل بیت علیهم السلام اراده را جزو صفات فعل میداند. او میگوید که خدا از جهت سمع و پیروی از قرآن و تسلیم به چیزهایی که در آن آمده مرید است، و این مسئله را به استدلال عقلی واجب نمیداند و قائل است که اراده خدای تعالی برای افعالش خود آن افعال است.۶ دلیل شیخ مفید میتواند چنین حدیثی باشد: «فَإِرَادَةُ اﷲ هِی الْفِعْلُ لَا غَیرُ ذَلِک؛ یقُولُ لَهُ کنْ فَیکونُ