535
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

بِلَا لَفْظٍ وَ لَا نُطْقٍ‏ بِلِسَانٍ وَ لَا هِمَّةٍ وَ لَا تَفَکرٍ وَ لَا کیفَ لِذَلِک کمَا أَنَّهُ بِلَا کیفٍ».۱ شیخ مفید در ادامه می‏گوید: اراده خدا برای افعال آفریدگانش، فرمان دادن او به این افعال است.۲ مؤید کلام شیخ می‏تواند این حدیث باشد: «فَأَمَّا الطَّاعَاتُ، فَإِرَادَةُ اﷲ وَ مَشِیتُهُ فِیهَا الْأَمْرُ بِهَا وَ الرِّضَا لَهَا وَ الْمُعَاوَنَةُ عَلَیهَا وَ إِرَادَتُهُ وَ مَشِیتُهُ فِی الْمَعَاصِی النَّهْی عَنْهَا وَ السَّخَطُ لَهَا و الْخِذْلَانُ عَلَیهَا».۳ ناگفته نماند که تعریف شیخ مفید از اراده و روایتی که در مؤید آن آمده، تنها ناظر به اراده تشریعی خداوند است؛ زیرا اراده تشریعی خداوند در افعال آفریدگان همان امر و نهی خداوند است که در حدیث پیش‏گفته به آن اشاره شده است.

اما نکته شایسته تأمل درباره دیدگاه شیخ این است که وی متعلق اراده خداوند را تنها افعال خیر انسان‏ها می‏داند و می‏گوید: خداوند افعال قبیح بندگان را اراده نمی‏کند. مفید در کتاب تصحیح الاعتقادات با استناد به آیات قرآنی آشکارا این موضوع را بیان می‏کند و نظر شیخ صدوق را در بحث اراده نقد جدی می‏نماید؛ چون شیخ صدوق بر خلاف نظر مفید، متعلق اراده را تمام افعال آدمی، اعم از خیر و شر می‏داند.۴ شیخ مفید در نقد این ادعا، می‏گوید: خدا تنها افعال حسن را اراده می‏کند و فقط کارهای زیبا را می‏خواهد، قبیح را اراده نمی‏کند و خواستار بدی نیست.۵

برای روشن شدن این مسئله روایات را می‏توان در دو دسته جای داد: یکی روایاتی که آشکارا می‏گویند معاصی بندگان تحت اراده و مشیت خداوند است، مانند حدیث «وَ أَمَّا الْمَعَاصِی‏ فَلَیسَتْ بِأَمْرِ اﷲ وَ لَکنْ بِقَضَاءِ اﷲ وَ بِقَدَرِ اﷲ وَ بِمَشِیتِهِ وَ بِعِلْمِهِ...».۶ دیگری روایاتی که به‏طور ضمنی دلالت می‏کنند بر اینکه اراده خداوند شامل معاصی هم می‏شود، مانند حدیث «لَا یکونُ شَی‏ءٌ فِی السَّمَاوَاتِ وَ لَا فِی الْأَرْضِ‏ إِلَّا بِسَبْعٍ بِقَضَاءٍ وَ قَدَرٍ وَ إِرَادَةٍ وَ مَشِیئَةٍ وَ کتَابٍ وَ أَجَلٍ وَ إِذْنٍ فَمَنْ‏ زَعَمَ‏ غَیرَ هَذَا فَقَدْ کذَبَ عَلَى اﷲ أَوْ رَدَّ عَلَى اﷲ عزّ و جلّ».۷ شئ در این حدیث مطلق است و همه چیز را در بر می‏گیرد، یعنی شامل تمام افعال انسان‏ها ـ اعم از طاعات و معاصی ـ می‏شود. یا حدیث «... یا ابْنَ آدَمَ بِمَشِیتِی‏ کنْتَ أَنْتَ الَّذِی تَشَاءُ لِنَفْسِک مَا تَشَاءُ».۸ این دو دسته از احادیث ظاهراً مخالف قول شیخ مفید است.

1.. صدوق، التوحید، ص۱۴۷.

2.. مفید، همان.

3.. صدوق، التوحید، ص۳۴۶.

4..همو، الاعتقادات، ص۳۰.

5.. مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۴۹و۵۰.

6..صدوق، التوحید، ص۳۷۰.

7..کلینی، کافی، ج۱،ص۱۵۰.

8.. صدوق، همان، ص۳۳۸.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
534

الْقَدَرِ عَلَى ثَلَاثَةِ أَوْجُهٍ رَجُلٌ یزْعُمُ أَنَّ اﷲ عزّ و جلّ أَجْبَرَ النَّاسَ‏ عَلَى الْمَعَاصِی فَهَذَا قَدْ ظَلَمَ اﷲ فِی حُکمِهِ فَهُوَ کافِرٌ وَ رَجُلٌ یزْعُمُ أَنَّ الْأَمْرَ مُفَوَّضٌ إِلَیهِمْ فَهَذَا قَدْ أَوْهَنَ‏اﷲ فِی سُلْطَانِهِ فَهُوَ کافِرٌ».۱

در حدیثی دیگر فرمودند: «اﷲ أَکرَمُ مِنْ أَنْ یکلِّفَ النَّاسَ مَا لَایطِیقُونَ‏ وَ اﷲ أَعَزُّ مِنْ أَنْ یکونَ فِی سُلْطَانِهِ مَا لَایرِیدُ».۲

به نظر می‏رسد که معنای اصلی تفویض در افعال که در مقابل جبر در افعال مطرح می‏شود، همین معنای سوم است؛ چون اکثر روایات نفی تفویض، ناظر به نفی تفویض تکوینی است. با توجه به اینکه شیخ مفید در توضیح حدیث «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ‏ وَ لکنْ أَمْرٌ بَینَ الأَمْرَین» تفویض را به معنای اول، یعنی اباحی‌گری (نفی تفویض تشریعی) تفسیر کرده، بر طبق این معنا، معتزله را نمی‏توان اهل تفویض دانست. افزون بر این، خود شیخ مفید نیز معتزله ـ جز ضرار و پیروانش ـ را در بحث از جبر وتفویض، هم‏رأی جمهور امامیه معرفی می‏کند.۳

اراده

یکی از مهم‌ترین مسائلی که در میان متکلمان همواره محور بحث و گفت‏و‏گو بوده، مسئله «اراده خداوند» است. در اینکه خداوند متعال مرید است، میان فیلسوفان و متکلمان و فرقه‏های اسلامی اختلافی نیست. اختلاف در معنای اراده خداست؛ برخی اراده را صفت ذات و برخی صفت فعل خداوند می‏گیرند.۴

در روایات اهل بیت علیهم السلام اراده صفت فعل است. برای مثال،، امام رضا علیه السلام در حدیثی می‏فرماید: «الْمَشِیةُ وَ الْإِرَادَةُ مِنْ‏ صِفَاتِ‏ الْأَفْعَالِ‏ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اﷲ تَعَالَى لَمْ‌یزَلْ مُرِیداً شَائِیاً فَلَیسَ بِمُوَحِّدٍ».۵

شیخ مفید نیز به تبعیت از روایات اهل بیت علیهم السلام اراده را جزو صفات فعل می‏داند. او می‏گوید که خدا از جهت سمع و پیروی از قرآن و تسلیم به چیزهایی که در آن آمده مرید است، و این مسئله را به استدلال عقلی واجب نمی‏داند و قائل است که اراده خدای تعالی برای افعالش خود آن افعال است.۶ دلیل شیخ مفید می‏تواند چنین حدیثی باشد: «فَإِرَادَةُ اﷲ هِی الْفِعْلُ لَا غَیرُ ذَلِک؛ یقُولُ لَهُ کنْ فَیکونُ‏

1..صدوق، التوحید، ص۳۶۱.

2.. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۶۰.

3..مفید، أوائل المقالات، ص۵۸.

4.. تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۱۲۴.

5..صدوق، همان، ص۱۴۸.

6.. مفید، أوائل المقالات، ص۵۳.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 40586
صفحه از 657
پرینت  ارسال به