531
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

بر معرفت فطری، روایاتی وجود دارد که بتوان از آنها معرفت اکتسابی را استظهار کرد؟ آیا چنین دوگانگی ظاهری در روایات وجود داشته که متکلم ـ محدثی مانند شیخ مفید قائل به معرفت اکتسابی شده است یا خیر؟ در پاسخ به این پرسش مهم می‏توان گفت که در سخنان توحیدی اهل بیت علیهم السلام دو دسته از روایات دیده می‌شود: دسته اول احادیث متواتری است که در آنها معروف بودن خدای متعال برای عموم بشر مفروض است و بیانات قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام تذکار به خدای شناخته شده به شمار می‌آید؛ مانند روایات فطری بودن معرفت خدا، روایاتی که معرفت را فعل خدا می‏شمارد، روایاتی که آشکارا بر اکتسابی نبودن معرفت دلالت می‏کند و روایاتی که در تفسیر و تبیین آیه ذر وارد شده است. برای نمونه، به چند روایت اشاره می‏کنیم:

۱. زراره از امام باقر علیه السلام نقل می‏کند که در تفسیر آیه «فِطْرَةَ اﷲ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها» فرمودند: «فَطَرَهُمْ عَلَى التَّوْحِیدِ عِنْدَ الْمِیثَاقِ‏ عَلَى مَعْرِفَتِهِ أَنَّهُ رَبُّهُمْ قُلْتُ وَ خَاطَبُوهُ قَالَ فَطَأْطَأَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ لَوْ لَا ذَلِک لَمْ یعْلَمُوا مَنْ رَبُّهُمْ وَ لَا مَنْ رَازِقُهُمْ».۱

۲. محمد بن حکیم از امام صادق علیه السلام می‏پرسد: «الْمَعْرِفَةُ مِنْ صُنْعِ مَنْ هِی؟ قَالَ مِنْ‏ صُنْعِ‏ اﷲ‏ لَیسَ لِلْعِبَادِ فِیهَا صُنْعٌ».۲

۳. ابوبصیر از امام صادق علیه السلام در خصوص اکتسابی بودن معرفت می‏پرسد: «... سُئِلَ عَنِ الْمَعْرِفَةِ أَ هِی‏ مُکتَسَبَةٌ فَقَالَ لَا فَقِیلَ لَهُ فَمِنْ صُنْعِ اﷲ عزّ و جلّ وَمِنْ عَطَائِهِ هِی قَالَ نَعَمْ وَلَیسَ لِلْعِبَادِ فِیهَا صُنْعٌ وَلَهُمْ اکتِسَابُ الْأَعْمَال...».۳

۴. زراره می‏گوید: «سَأَلْتُ اباعبداﷲ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اﷲ ”وَإِذْ أَخَذَ رَبُّک مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکمْ قالُوا بَلى" قَالَ ثَبَتَتِ الْمَعْرِفَةُ فِی قُلُوبِهِمْ وَ نَسُوا الْمَوْقِفَ‏ سَیذْکرُونَهُ یوْماً مَا وَ لَوْلَا ذَلِک لَمْ یدْرِ أَحَدٌ مَنْ خَالِقُهُ وَ لَا مَنْ رَازِقُهُ».۴

دسته دوم، احادیثی هستند که در آنها در مورد معروف بودن خدای متعال سکوت شده و ائمه علیهم السلام بنابر فرض عدم تذکار مخاطب به خداوند، در صدد اثبات عقلی صانع برآمده‏اند:

۱. در مناظره‏ای زندیقی از امام می‏پرسد: فَمَا الدَّلِیلُ‏ عَلَیهِ‏؟ امام می‏فرماید: «وُجُودُ الْأَفَاعِیلِ دَلَّتْ‏ عَلى‏ أَنَ‏ صَانِعاً صَنَعَهَا، أَلَا تَرى‏ أَنَّک إِذَا نَظَرْتَ إِلى‏ بِنَاءٍ مُشَیدٍ مَبْنِی، عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ بَانِیاً...».۵

1.. صدوق، التوحید، ص۳۳۰.

2.. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۶۳.

3.. صدوق، همان، ص۴۱۶.

4.. برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۴۱.

5.. کلینی، همان، ص۱۹۹.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
530

کرده، ولی معنای آن را بیان نفرموده و حدیثی در توجیه آن آورده ولی فایده آن را ذکر نفرموده است و قول آن حضرت که فرموده است: ”فطر اﷲ الخلق" یعنی آغاز پیدایش و آفرینش و معنای فطرت آفریدن است...».۱ وی در تفسیر آیه شریفه «فطرة اﷲ التی فطر الناس علیها»، واژه فطر را هم‏معنا با «خلق» در نظر می‏گیرد. همچنین با تفسیر کردن حرف جر «علی» به «لام» و با در تقدیرگرفتن واژه «یکتسبوا» معنای دیگری از آیه و روایت برداشت می‏کند. لذا گزاره «خداوند سرشت مخلوقات را بر توحید آفرید» را به «خداوند مخلوقات را خلق کرد تا معرفت او را کسب کنند» تبدیل می‏نماید. بنابراین، از نظر شیخ مفید، آیه فطرت و تمام روایات ذیل آن که به ‌نوعی بر فطری بودن معرفت خداوند دلالت دارند، بر مبنای اکتسابی بودن معرفت حمل می‏شوند. بدین‏سان از نظر شیخ مفید، معرفت خداوند در سرشت هیچ انسانی از ابتدا قرار داده نشده است.

دلیل شیخ مفید بر تأویل آیه فطرت و روایات مرتبط با آن اشکال عقلی است که بر معنای ظاهری آیه وارد است؛ چون لازمه فطری بودن معرفت خدا و اینکه در ابتدای خلقت انسان‏ها به آنان چنین معرفتی عطا شده آن است که نباید در میان انسان‏ها کسی وجود داشته باشد که وجود خداوند را انکار کند؛ در حالی‏که در میان آدمیان کسانی هستند که خداوند را به وحدانیت نمی‏شناسند و منکر وجود اویند.۲

ناگفته نماند که دلیل بنیادین قائلان به معرفت فطری این بود که خداوند در عالم ذر به هنگام پیمان گرفتن از انسان‏ها، معرفت خود را به آنان عطا کرده است. شیخ مفید با مجاز خواندن میثاق الهی در عالم ذر، به دلیل اشکالاتی که به معنای ظاهری این آیات وارد می‏داند، منکر اندیشه معرفت فطری می‏شود. با توجه به اینکه روایات متعددی در تفسیر آیه میثاق۳ نقل شده است، برخورد شیخ مفید با این دسته از آیات و روایات دو‏گونه است. وی گروهی از ادله قطعی و انکارناپذیر را تأویل و بر خلاف معنای ظاهری حمل می‏کند و دسته‏ای دیگر از منقولات تأویل‌ناپذیر و صریح را به دلیل اشکالات عقلی و کلامی، مخدوش دانسته، اصل وجود آن را انکار می‏کند.

با توجه به مطالب بیان شده از شیخ مفید درباره فطرت، می‏توان گفت که نه‌تنها شیخ به منبع بودن فطرت قائل نیست، بلکه با تفسیری که از معنای فطرت ارائه داده، از اساس منکر معرفت فطری است. نکته‏ای که اینجا باید در مد نظر قرار گیرد این است که آیا در روایات اهل بیت علیهم السلام علاوه بر روایات دال

1.. مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۶۰.

2.. همان، ص۶۱.

3.. اعراف: ۸۲.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 48053
صفحه از 657
پرینت  ارسال به