بلکه بر حسن آن نیز تأکید میکند.۱ شاهد دیگر بر این مدعا این است که همه معتزله ـ چه بغدادی و چه بصری ـ قائل به بینیازی عقل از سمع بودهاند، ولی در بحث توقیفیت اسما معتزله بغداد قائل به توقیفیت اسما شدهاند.۲ با وجود این میتوان گفت سید مرتضی در اندیشه توقیفی نبودن اسما، تابع معتزله بصره بوده است.
۲. احوال: از بحثهای مهم دیگری که سید مرتضی با معتزله بصره همرأی و از آنان متأثر بوده، بحث احوال است.۳ طبق این نظریه که از ابداعات ابوهاشم جبائی است،۴ ذات الهی مختص به مجموعهای از حالتهاست که به خاطر این حالتها به صفات مختلف متصف میشود.۵ سید مرتضی نیز به این نظریه عقیده داشت.۶ در این صورت میتوان او را از پیروان ابوهاشم در این نظریه دانست؛ زیرا وی مبدع این نظریه بود. بنابراین هرکس به آن ایمان داشته باشد، از او تبعیت کرده است.
۳. سمع و بصر: بحث دیگری که در میان متکلمان در آن اختلاف شده، حقیقتِ دو صفت سمع و بصر است. معتزله بغداد حقیقت سمع و بصر را به صفت علم باز میگرداندند. بنابر این معنی، سمع و بصر، علم به مسموعات و مبصرات است.۷ ولی معتزله بصره معنی سمیع و بصیر را با تکیه بر اندیشه «احوال» معنی میکردند و معتقد بودند صفت سمع و بصر با صفت علم مغایرت دارد. آنان همچنین اظهار میداشتند که این دو صفت در واقع به صفت حیات باز میگردد.۸ سید مرتضی در این باره با معتزله بصره همداستان شد.۹
۴. اراده: معتزله بصره حقیقت اراده را «حادث لا فی محل» دانسته اند.۱۰ سید مرتضی نیز چنین نظری را برگزیده است.۱۱ بنابراین میتوان وی را در این مسئله تابع اندیشه معتزله بصره دانست.
1.. سید مرتضی، الذخیره، ص۵۷۱و ۵۷۲.
2.. مکدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ص۴۹۳-۴۹۵.
3.. همان، ص۴۹۵ و ۴۹۶.
4.. شیخ مفید، أوائل المقالات، ص۵۲.
5.علامه حلی میگوید: و قال ابوهاشم و اصحابه: انه یوصف بهذه الصفات لاجل اختصاص من ذاته باحوال، فیوصف بانه قادر لانه مختص بحالة لولاها لم یصح منه الفعل...الخ (أنوار الملکوت، ص۷۳).
6.. سید مرتضی، الملخص، ص۹۱، ۱۳۰، ۱۳۱ و ۱۶۴.
7.. شیخ مفید، أوائل المقالات، ص۵۴.
8.. مشهدانی، الفلسفة الالهیة عند المعتزله، ص۸۹.
9.. سید مرتضی، الملخص، ص۹۹.
10.. علامه حلی، کشف المراد، ص۲۸۸.
11.. سید مرتضی، الملخص، ص۳۷۰ به بعد.