میزان اثرپذیری سید مرتضی از معتزله بصره در موضوع توحید و عدل
حیدر بیاتی۱
درآمد
مرزبندی و جداسازی فرقهها از یکدیگر، همواره از دغدغههای مهم بزرگان هر فرقه، برای حفظ استقلال و اصالت فرقه مورد پسند خود بوده است. در واقع، تعامل اندیشهها و تأثیر و تأثر فرقهها از یکدیگر، از راه مناظرهها، شاگردی نزد بزرگان دیگر فِرَق و مطالعه کتابهای آنان، امری طبیعی و معمول است. البته اگر این اثرپذیری به حدی برسد که استقلال فکری فرقهها و اصالت آن از دست رود، امری نکوهیده به شمار میآید. این امر در صورتی که فرد اثرپذیر از بزرگان و از مهرههای اصلی یک فرقه باشد، باعث حساسیت بیشتری میشود.
سید مرتضی از بزرگان امامیه و نقطه تحول مهمی در تاریخ تفکر این فرقه است. او که اندیشههایش تا قرنها در میان امامیه ادامه داشت، در کانون اتهام پیروی از معتزله بصره واقع شده است. میتوان گفت بیشترین اتهام معتزلیگری در میان علمای امامیه، منسوب به سید مرتضی است. اندیشوران معتزلی و فرقهنگاران از دیرباز این اتهام را به سید مرتضی نسبت دادهاند و مستشرقان این اتهام را پی گرفتهاند و حتی برخی نویسندگان معاصر شیعی و غیر شیعی آن را پذیرفتهاند.
در این مقاله تلاش میشود، با بررسی صحت و سقم این مدعا، میزان این پیروی تبیین گردد. البته این ادعا بیشتر به بحثهای توحید و عدل معطوف بوده است؛ زیرا بیشک سید مرتضی در بسیاری از