حروف و اصوات است؛ با این تفاوت که حروف و اصوات قائم به خداوند نیست. بنابراین، متکلم بودن خداوند به معناى ایجاد حروف و اصوات است.۱
ایمان و کفر: در بحث ایمان و کفر ابن راوندی و سید مرتضی هردو در چارچوب لغتشناسی بحث را پیش میبردند و ایمان را تصدیق قلبی میدانستند که مؤمن باید درباره اندیشههایی باور قلبی داشته باشد و انکار این باورها را کفر میشمردند. البته در نتیجه عملی بحث، تفاوتی وجود دارد و آن اینکه طبق نظر ابن راوندی و سید در جایی که انکار صریح نباشد، کفر صادق نیست. ابن راوندی بر همین اساس میگفت سجده بر خورشید کفر نیست، ولی نشانه کفر است،۲ ولی سید مرتضی در این فرض میگفت: سجدهکننده بر خورشید کافر است.۳
قدرت: در بحث رابطه قدرت و مقدور، سید مرتضی،۴ مانند معتزلیان،۵ بر این باور است که استطاعت قبلالفعل است و آن، قدرت بر انجام دادن فعل و ضد آن است که برای فعل الزامی ایجاد نمیکند. همه آنها پذیرفتهاند که خداوند هیچگاه بندهای را بر فعلی که توانایی ندارد، مکلف نمیکند؛ در مقابل، ابن راوندی معتقد به استطاعت معالفعل (یعنی معیت قدرت با اجرای فعل) بود.۶ سپس بحثی دیگر مطرح میشود که آیا شخص توانایی بر انجام دادن ضد مقدور را دارد یا خیر؟ سید مرتضی و معتزلیان چون قدرت را مقدم بر مقدور میدانستند، برای پاسخ مثبت دادن مشکلی نداشتند. آنان میگفتند قدرتی که حادث شده این توانایی را دارد که به مقدور متضاد یا غیرمتضاد نیز تعلق گیرد،۷ اما ابن راوندی در این بحث نظریه دیگری داشت. او مانند کسانی که در نگاه معتزلیان جبری بودند، میگفت قدرت مقارن با مقدور صورت میپذیرد، ولی در برابر آنان و برای فرار از لوازم منفی نظریهشان معتقد بود قدرتی که حادث شده به متضاد بر سبیل بدل تعلق میگیرد.۸
بحث دیگر درباره قدرت و مقدور این بود که چه کسی مقدور را خلق میکند؟ ابن راوندی در بحث خلق افعال ارادی معتقد بود خداوند افعال اختیاری انسان را میآفریند، ولی انسان است که آنها
1.. سید مرتضی، رسائل الشریف مرتضی، ج۴، ص۲۷.
2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۴۱ و ۱۴۲؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۶ و ۱۶۷.
3.. سید مرتضی، الذخیره، ص۵۴۱ و ۵۴۲.
4.. همان، ص۸۳ و ۸۴.
5.. اشعری، همان، ص۲۳۰ و ۲۳۱؛ همچنین ر.ک: خیاط، الانتصار، ص۱۱۳.
6.. خیاط، همان.
7.. سید مرتضی، همان، ص۸۵ ـ ۸۸.
8.. آمدی، ابکار الأفکار، ج۲، ص۳۰۸.