شکست دهد.۱
همچنین ابوالحسین احمد بن حسن، پسر ناصر اطروش که پدر بزرگ مادر سید مرتضی است، مردی جنگآور و فرمانده لشکر پدرش ناصر اطروش بوده است.۲
دایی مادر سید مرتضی، ابوعبداﷲ دیلمی محمد بن حسن، معروف به المهدی لدیناﷲ، پس از آنکه برخی از دیلمیان با وی بیعت کردند، در دوران آل بویه قیام نمود، اما معزالدوله او را حبس و پس از مدتی آزاد کرد و او در بصره سکنی گزید. پس از مدتی به بغداد بازگشت و در سال ۳۵۳ قمری در پی خروج معزالدوله از بغداد برای نبرد با حمدانیان مخفیانه از این شهر به سوی دیلم رفت و با استقبال مردم روبهرو شد و تا سال ۳۵۹ در آنجا به نیکی و درستی حکومت و حدود الهی را در میان مردم جاری کرد.۳ معزالدوله در مجالس خصوصی بنا به مصلحت خلافت را حق او میشمرد و او را امام میخواند و حتی رکنالدوله در ری دعوت او را پذیرفت و او را امام خواند.۴
ابواحمد موسوی، پدر سید مرتضی، نیز در سال ۳۶۸قمری از سوی عضدالدوله بویهی مأمور فتح دیار مضر گردید و با لشکری بدانجا رفته، موفق به فتح آن منطقه شد. از این رو، میتوان او را از فرماندهان نظامی بویهیان نیز به شمار آورد.۵
نقابت
مهمترین سِمَتِ سیاسی خاندان سید مرتضی نقابت سادات بوده است و جد مادری، پدر، برادر، برادرزاده، دایی، و فرزند سید ـ علاوه بر خود او ـ نقیب بودهاند. نقیبان از جایگاه اجتماعی ویژهای برخوردار بودند، اما از آنجا که نقابت جایگاهی حکومتی بود و احکام آن را خلیفه یا امیر بویهی صادر میکرد، جایگاهی سیاسی شمرده میشود.۶
دیوان نقابت از نهادهایی بود که حکومت عباسیان به عللی آن را برای رسیدگی به امور سادات تأسیس کرد. گفته شده است این نهاد حکومتی در دوران مستعین یا معتضد در پی نارضایتی سادات از برخورد ترکان دیوانسالار و لشکریان که شأن آنان را رعایت نمیکردند و برای پیشگیری از شورش بنیهاشم در پی برخورد نامناسب با آنان پدید آمد.۷
1.. عمری، المجدی فی انساب الطالبیین، ص۱۵۲ و ۱۵۳.
2.. سید مرتضی، الناصریات، ص۶۲-۶۴.
3.. عمری، همان، ص۳۲؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۱۱۴-۱۱۶.
4.. خالقی، دیوان نقابت، ص۱۹۱ و ۱۹۲.
5.. ابن مسکویه، تجارب الامم، ج۶، ص۴۴۱.
6.. خالقی، دیوان نقابت، ص۱۳۴.
7.. همان، ص۹۱-۹۷.