تضعیف آنان معاویه و یزید بر فراز منابر لعن شوند. آنان از این اقدام برآشفتند و به مقابله برخاسته، آشوب به پا کردند. از این رو، پیشنهاد داده شد برای جلوگیری از آشوب، شخص بربهاری دستگیر شود، اما او گریخت و مخفی شد. ابن یلبق عدهای از یاران بربهاری را دستگیر و به بصره تبعید کرد.۱ بربهاری تا پایان خلافت قاهر در اختفا به سر برد تا اینکه در دوران الراضی (۳۲۲ ـ ۳۲۹) از اختفا بیرون آمد و شوکتش بیشتر شد.۲ بار دیگر آشوب اصحاب حدیث و بربهاریان در زمان زمامداری بجکم (امیر الامرای الراضی) بالا گرفت؛ چرا که او در پاسخ به تقاضای شیعیان، مسجد براثا را که در عهد مقتدر عباسی به اتهام سب صحابه توسط شیعیان در آنجا، ویران و به فتوای بربهاری به گورستان تبدیل شده بود،۳ مرمت و تجهیز کرد و اجازه داد شیعیان باز در آن نماز به پا کنند.۴
سرانجام بعد از آنکه خلیفه المتقی به خلافت (۳۲۹ ـ ۳۳۳) رسید، دستور داد بسیاری از بربهاریان را دستگیر کنند. بربهاری و طرفدارنش در اعتراض به دستگیری برخی از یاران، آشوب به راه انداختند؛ دکانها را غارت کردند و به آتش کشاندند و سپس بربهاری گریخت. او تا آخر عمر همواره مخفیانه زندگی کرد و سرانجام خواهر توزون (امیرالامرای المتقی) او را در خانه خود مخفی کرد و در همانجا مرد و همانجا هم دفن شد.۵ آشوبها و فتنههای او در بغداد به قدری زیاد بود که پس از مرگش، مسلمانان ابراز خرسندی میکردند.۶
فعالیت شیعیان پس از درگذشت بربهاری (۳۲۹) و فروکش کردن غائلهی بربهاریان، بهطور چشمگیری فزونی یافت. مثلا ابن عُقده۷ در جامع براثا حدیث میخواند و آشکارا مثالب خلفا و حتی شیخین را روایت میکرد!۸ دو سال بعد از بربهاری (۳۳۱) فعالیتهای شیعیان بهقدری علنی شده بود
1.. ابن کثیر، همان، ص ۱۷۲؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۱۳، ص ۳۱۶.
2.. به طوری که رسماً امام اهل سنت و اهل حدیث در بغداد شد؛ مثلاً هنگامی که ابوعبداﷲ نفطویه از دنیا رفت، بربهاری بر جنازۀ او نماز گزارد (ابن ابییعلی، طبقات الحنابله، ج ۲، ص ۴۴؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۶، ص ۱۶۰).
3.. صولی، الاوراق، ج ۲، ص ۱۳۶.
4.. ابن جوزی، المنتظم، ج ۱۴، ص ۴ و ۵.
5.. ابن ابییعلی، طبقات الحنابله، ج ۲، ص ۴۵.
6.. صولی، الاوراق، ج ۲، ص ۲۱۲.
7.. احمد بن محمد بن سعید بن عقده، محدث مطرح شیعی در کوفه که سه بار به بغداد سفر کرده است. آخرین سفر او در سال ۳۳۰ است که در جامع براثا سخنرانی کرده است (طوسی، امالی، ص ۲۷۰). منابع رجالی او را زیدی جارودی دانستهاند (نجاشی، رجال، ص ۹۴) برخی نیز کوشیدهاند اثبات کنند او امامی است (فیروزمندی، بررسی شخصیت رجالی ابن عقده، ص ۱۲۵ ـ ۱۴۸).
8.. ابن جوزی، همان، ص ۳۷.