تفاوت دیدگاههای کلامی وی با استادش شیخ مفید فراوان است۱ و بر همین اساس، با نوبختیان نیز تفاوتهای اندیشهای دارد. سید مرتضی با هر دو مکتب بصری و بغدادیِ معتزله آشنا بوده و در بسیاری از آرای کلامی با آنان همگرایی دارد. البته، بر خلاف استادش شیخ مفید، در تعارض این دو مکتب، اندیشههای معتزله بصره را بر آرای کلامی معتزلیان بغداد ترجیح میدهد.۲ او همچنین به آثار و اندیشههای نوبختیان توجه داشته است.۳
از این رو، بهجاست علاوه بر مقایسه دقیق آرای نوبختیان با شیخ مفید و سید مرتضی، اندیشههای اختلافی هریک از آنان را در بستر کلام امامیه و معتزله ریشهیابی کنیم تا علاوه بر شناخت میزان اختلاف آرای نوبختیان با شیخ مفید و سید مرتضی، مقدار همنوایی هریک از آنان با مدرسه کلامی امامیه در کوفه و مدرسه معتزلیان بصره و بغداد در این اختلافات آشکار گردد. در این نوشتار، فقط اندیشههایی مقایسه میشوند که گزارش یا شاهدی بر رأی بنونوبخت، شیخ مفید و سید مرتضی درباره آنها در دست باشد، و موضوعاتی که رأی نوبختیان، شیخ مفید یا سید مرتضی در دست نیست، از محدوده تحقیق خارجاند.
معرفت و ابزار شناخت
تفاوت اساسی معرفتشناسیِ مدرسه کلامی بغداد با مدرسه کوفه، رویگردانی از معرفت اضطراری به معرفت اکتسابی است. در این میان، نظریه معرفتشناسی ابومحمد حسن بن موسی نوبختی اندیشهای متفاوت با اندیشه هر دو گروه است و با هر دو دیدگاه پیشگفته جهات اشتراک و اختلافی دارد. وی بر آن بود که تمام معارف الزاماً اضطراری نیست و معرفةاﷲ میتواند اکتسابی یا اضطراری باشد. بنابر این دیدگاه، اصلِ علمآور بودن نظر و استدلال پذیرفته شده، و در عین حال بر اضطراری بودن برخی از معارف تأکید گردیده است. غالب کسانی که به اکتسابی بودن معرفت معتقدند، محسوسات و بدیهیات را اضطراری میدانند، اما ابومحمد دامنه معارف اضطراری را گستردهتر میداند و معرفةاﷲ را از طریق معرفت اضطراری ممکن میشمارد؛۴ در حالی که قائلان به اکتسابی بودن معارف، معرفةاﷲ را در این دنیا جز از طریق استدلال و نظر ممکن نمیدانند.۵ دیدگاه ابوسهل درباره اکتسابی یا اضطراری بودن، بهروشنی گزارش نشده، اما با توجه به گفتار وی مبنی بر اینکه همه
1.. ر.ک: مکدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ص ۴۹۲-۵۱۹.
2.. ر.ک: همان.
3.. سید مرتضی، الشافی فی الامامه، ج۱، ص۹۷؛ همو، الطرابلسیات الاولی، ص۲۳۷-۲۴۵، ۲۰۶ و ۲۰۷.
4.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۱ـ۵۳.
5.جاحظ، رسائل الجاحظ، ص۱۰۹ـ۱۲۴؛ سید مرتضی، الذخیره، ص۱۶۶ و ۱۶۷.