حسین بن علی کرابیسی (م ۲۴۵/ ۲۴۸) بر امامیه در مسئله امامت ردیه نگاشت.۱
اما اواخر سده سوم و اوائل سده چهارم همزمان با تکاپوی نسبی متکلمان نوبختی و نیز رشد فعالیتهای اجتماعی و سیاسی امامیان بغداد (آل فرات و آل نوبخت)، نوع مواجه اصحاب حدیث با امامیه تغییر کرد؛ بهگونهای که علاوه بر تأکید سابق بزرگان آنان بر اهل بدعت یا کافر بودن روافض،۲ درگیریهای اجتماعی و آشوبهای آنان بر ضد امامیان گسترش یافت. سپس با رویکارآمدن آل بویه و تقویت نسبی شیعیان و نیز به حاشیه رفتن نسبی اهل حدیث در حکومت، و اظهار و علنی شدن شعائر و آیینهای شیعی، روند درگیریهای امامیه و اهل حدیث در بغداد رو به فزونی گذاشت. بار دیگر در اواخر سده چهارم و اوائل سده پنجم، همزمان با اوج فعالیتهای علمی مدرسه بغداد، برخوردهای اجتماعی و درگیرهای عوام شیعه با گروههای مختلف اهل سنت و از جمله با اهل حدیث، بیشتر شد.
در این درگیریها، هرچند علمای امامیه به ردیههای نظری و مناظرات علمی برای اثبات مبانی اعتقادی امامیه و رد مبانی فکری مخالفان از جمله اصحاب حدیث، روی خوش نشان دادند، به درگیریهای اجتماعی و کشاندن آشوبها به متن جامعه و در بین تودهها، نهتنها روی خوش نشان ندادند، بلکه بیواسطه یا باواسطه، مانع آشوبها و آشوبگران میشدند. این در حالی بود که سردمداران اهل حدیث علاوه بر رهبری عقیدتی و مذهبی مخالفان امامیه و تهییج احساسات مذهبی عوام در برابر شیعیان و روافض، در بیشتر موارد رهبری اجتماعی آشوبگران را نیز بر دوش داشتند؛ همانگونه که نقش واعظان، قصهسرایان و شعرا نیز در تحریک و تهییج احساسات مذهبی عوام پررنگ بود.
در بغداد غیر از اصحاب حدیث و حنابله، فرقههای کلامی و فقهی دیگر نیز بودند، اما از آنجا که اولاً جمعیت اصلی غیرشیعیان بغداد حنبلیها بودند،۳ ثانیاً بیشتر شافعیها و مالکیها بعد از ورود سلجوقیان به بغداد اشعری شدند۴ و از این رو در دوران آل بویه حدیثگرا بودند، ثالثاً در این دوران
1.. در دورههای بعدی متکلمان امامی چون ابوعبداﷲ مصری کتاب الإمامة فی الرد علی الکرابیسی (نجاشی، رجال، ص ۶۶) و شیخ مفید کتاب الرد علی الکرابیسی فی الامامة (همان، ص ۴۰۱) نگاشتهاند.
2.. ر.ک: خلال، السنّة، ص ۴۹۳؛ بربهاری، شرح السنه، ص ۱۳۰.
3.. مقدسی، احسن التقاسیم، ص ۱۲۶.
4.. ابن عساکر، تبیین کذب المفتری، ص ۱۰۶.