حقیقت ایمان و البته شرط آن شمردهاند. برخى نیز عمل را نه جزوِ ایمان دانستهاند و نه شرط آن و توضیح بیشترى ندادهاند که احتمالاً عمل را به عنوان آثار ایمان پذیرفتهاند.
علامه مجلسى پس از یادآورى و بیان اطلاقات فراوانِ هریک از واژگان اسلام و ایمان در متون دینى، راهکارهایى در تبیین آیات و روایاتِ بیانگر داخل بودن اعمال در ایمان مطرح کرده که به نحوى شامل دیدگاههاى مختلفى است که در این باره عرضه شدهاند. راهکارهاى پیشنهادى وى عبارتاند از: ۱. متون را بر ظواهر خود حمل کنیم و بگوییم که عمل در برخى معانى ایمان داخل در حقیقت آن است؛ ۲. ایمان، اصل عقاید باشد؛ اما نامگذارى عقاید به ایمان، مشروط به اعمال باشد؛ ۳. قائل به مراتب متفاوت ایمان باشیم که اعمال بسیار یا کم، کاشف از حصول مرتبهاى خاص از آن باشد؛ زیرا بىگمان، شدت یقین در کثرت اعمال نیک و ترک گناهان مدخلیت دارد.۱
چنانکه یاد شد، گروهى از عالمان امامیه، عمل را داخل در حقیقت ایمان دانستهاند. از منظر ایشان، ایمان حقیقتى است مرکّب از تصدیق قلبى و عمل جوارح. افزون بر شیخ مفید ـ که موضع وى نقل شد ـ از ملاحظه عنواندهى ابواب و گزینش احادیث در آثار صدوق چنین بر مىآید که وى نیز قائل به این دیدگاه است.۲ ابن بطریق حلى، با بیان اینکه معناى واژگانىِ ایمان، تصدیق است، تصریح کرده که حقیقت ایمان اعتقاد قلبى به خدا و پیامبر و امام و گفتار با زبان (اظهار شهادتین و اقرار به امامت) و عمل به جوارح (نماز، زکات، روزه، حج و جهاد) است.۳ محقق نراقى عمل را جزوِ ایمان و اسلام دانسته است.۴ فیض کاشانى نیز در این باره سخنى درخور توجه دارد. وى معتقد است که فسق،
1.. مجلسی، بحار الأنوار، ج۶۶، ص۱۲۸. سید عبداﷲ شُبّر نیز این راهکارها را پیشنهاد داده است. گفتنى است که راهکار سوم در بیان وی، این گونه آمده است که بگوییم ایمان، مراتب و درجات دارد. ایمان، عبارت است از عقاید حقّه و اعمال شرط کمال آن یا جزء ایمان کامل است، نه اصل ایمآنکه مراتب کمال ایمان با اختلاف مراتب طاعات و ترک معاصى، مختلف مىگردد (ر.ک: شبر، حق الیقین، ج۲، ص۲۲۹ و ۲۳۰).
2.. وى در عیون أخبار الرضا علیه السلام (ج ۱، ص۲۶۶) بابى گشوده با عنوان «باب ما جاء عن الرضا فى الإیمان و أنه معرفة بالجنان و إقرار باللسان و عمل بالأرکان». در این باب، شش حدیث آمده است. در الخصال (ص ۱۷۸) باب «الایمان ثلاثة أشیاء» و در معانى الأخبار، (ص ۱۸۶) باب «معنى الاسلام و الایمان» متضمن احادیثى در این باره است. گفتنى است که بحرانى نیز این دیدگاه را به شیخ صدوق نسبت داده است (بحرانی، الحدائق الناضرة، ج۲۲، ص۲۰۱). اگر عنوانهاى کافى مانند «باب فى أن الإیمان مبثوث لجوارح البدن» (کلینی، کافی، ج۲، ص۳۳) را نشانۀ برداشت نویسنده آن از احادیث و حاکى از دیدگاه وى بدانیم، طبعاً شیخ کلینى نیز از طرفداران نظریه جزئیت عمل در ایمان خواهد بود. از غیر امامیان نیز قاضى نعمان مغربى، بر پایۀ حدیثى از امام صادق۷ بر سه مؤلفهاى بودن ایمان، تأکید و دیدگاههاى دیگر را نقد کرده است (تمیمی مغربی، دعائم الإسلام، ج۱، ص۲).
3.. ابن بطریق، العمده، ص۶۷و ۶۸.
4.. نراقی، عوائد الأیام، ص۹۷. وى این دیدگاه را در ضمن بحث از اینکه آیا کفار به فروع مکلفاند یا نه، طرح کرده است.