387
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

اینها، کلام دیگرى از شیخ مفید در دست است که مى‏تواند مؤیدى بر درستىِ گزارش شیخ طوسى باشد. شیخ مفید در بیان مسئله‏اى در باب وقف تصریح مى‏کند که اگر واقف، بر مؤمنان وقف کند، تنها بر آن دسته از شیعیان امامى تعلق مى‏گیرد که از کبائر دورى مى‏کنند، نه اهل فسق از ایشان.۱ با توجه به اینکه باب وقف خصوصیتى ندارد، مى‏توان این فتواى مفید را نشانه مدخلیت ترک کبائر در عنوان مؤمن از دیدگاه وى دانست.۲

به هر روى، باید دانست که با نظرداشتِ فراوانى و ناهمگونىِ بسیارِ متون دینى در باب ایمان، عالمان فِرَق مختلف کلامى در باب تعریف آن، دیدگاه‏هاى متفاوتى برگزیده‏اند. البته مبانى کلامى مقبول هریک از فِرَق در نحوه رویکرد به متون، کاملاً مؤثّر بوده است.۳ مى‏توان گفت که در میان اندیشوران امامى، سه دیدگاه عمده در این باره وجود دارد:

۱. حقیقت ایمان، تصدیق قلبى است؛۴ ۲. حقیقت ایمان، تصدیق قلبى و اقرار زبانى است؛۵

1.. شیخ مفید، المقنعة، ص۶۵۴. قاضى ابن براج نیز همین فتوا را دارد (ابن براج، المهذّب، ج۲، ص۸۹؛ نیز، ر.ک: ابن حمزه طوسی، الوسیله، ص۳۷۱).

2.. چنان‌که علامه حلى، پس از گزارش دیدگاه شیخ مفید و ابن براج مى‏گوید: «تحقیق آن است که اگر ایمان را مرکب از اعتقاد قلبى و عمل جوارح قرار دهیم، فاسق، مؤمن نخواهد بود و اگر آن را عبارت از اعتقاد قلبى بدانیم، مؤمن خواهد بود و این، نزد ما حق است» (حلی، مختلف الشیعه، ج۸، ص۴۸۴). گفتنى است که شیخ مفید در أمالى خود، حدیثى را از امام رضا۷ از پدران گرامى خود از پیامبر۹ نقل کرده است که بر سه مولفه ای بودن ایمان دلالت دارد: «الإیمان قول مقول و عمل معمول و عرفان العقول» (مفید، الأمالى، ص۲۷۵).

3.. براى تعاریف مختلف از ایمان، ر.ک: سیوری حلی، اللوامع الإلهیه، ص۴۳۹؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ص۱۷۵.

4.. از قائلان این نظریه مى‏توان به سید مرتضى (الذخیرة، ص۵۳۶)، شیخ طوسى (الاقتصاد، ص۱۴۰)، ابن شهرآشوب (متشابه القرآن، ج۱، ص۱۰۹)، ابن میثم بحرانى ( قواعد المرام، ص۱۷۰)، محقق اردبیلى (زبدة البیان، ص۹)، و سید على‌خان مدنى (ریاض السالکین، ج۳، ص۲۶۶) نام برد. اشاعره نیز ایمان را به تصدیق تعریف کرده‏اند (ر.ک: باقلانی، تمهید الأوائل، ص۳۸۹؛ جوینی، الإرشاد، ص۳۹۷؛ آمدی، ابکار الأفکار، ج۳، ص۳۱۲). گفتنى است که در تحلیل تصدیق، دیدگاه‏هاى متفاوتى وجود دارد (ر.ک: حلی، مناهج الیقین، ص۵۳۳؛ آمدی، ابکار الأفکار، ج۳، ص۳۱۲؛ باقلانی، همان).

5.. از مدافعان این نظریه مى‏توان خواجه نصیر الدین طوسى در تجرید الاعتقاد (حلی، کشف المراد، ص۳۰۴)، علامه ( حلى (حلی، مناهج الیقین، ص۵۳۳)، فخر المحققین (ایضاح الفوائد، ج۲، ص۳۸۶)، محقق کرکى (جامع المقاصد، ج۲، ص۳۷۲)، شهید ثانى (مسالک الأفهام، ج۵، ص۳۳۹؛ حقیقة الایمان، ص۳۵۹ نقل و بررسى اقوال گوناگون در باب ایمان را در همین کتاب ببینید) و سید بدرالدین بن احمد حسینى عاملى، شاگرد شیخ بهایى و صاحب معالم (الحاشیة على اصول الکافى، ص۴۳) را نام بُرد.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
386

این گونه گزارش کرده است:

شیخ ما ابوعبداﷲ ـ که خدایش بیامرزاد! ـ بدان رفته است که ایمان، راست شمردن (تصدیق) به دل و زبان است و انجام دادن آنچه با اندام‏ها انجام مى‏گیرد، و روایت‏هاى ما که از امامان ـ بر ایشان درود بادا! ـ شناخته شده است، همین را مى‏رسانند.۱

شیخ طوسى تصریح کرده که شیخ مفید قائل به این دیدگاه بوده است. البته در برخى آثار معاصر، با استناد به برخى از سخنان وى چنین استظهار شده است که این تعریف، از برداشت نادرست شیخ طوسى از کلام شیخ مفید در أوائل المقالات‏ برخاسته و این گونه استنتاج شده که وى قائل به نظریه برابرى ایمان و معرفت بوده است.۲ گویا این استظهار، تمام نیست؛ زیرا شیخ طوسى منبع نقل خود را ذکر نکرده است و احتمال دارد که آن را در مقام درس از استاد فراگرفته یا از آثار فراوان مفقود شیخ مفید بهره جسته است. به هر روى، با توجه به مرجعیت علمىِ مفید در روزگار خود و رواج اندیشه‏هاى کلامى و فقهىِ وى در جامعه شیعى آن روزگار ـ به‌ویژه در میان انبوه شاگردان وى ـ بسیار دور است که شیخ طوسى در گزارش دیدگاه استاد خود، آن هم در مسئله مهمى مانند حقیقت ایمان، به خطا رفته باشد. نویسنده محترم اثر پیش‏گفته، در ایضاح برداشت خود آورده است که ایمان از نظر شیخ مفید خصوصیتى عقلى و بنابراین محوناشدنى دارد.۳ آن‌گاه در استدلال بر این مطلب، سخن شیخ مفید در باب موافات را نقل کرده است.

به نظر مى‏رسد اگر هم ثابت شود که شیخ مفید ایمان را به معرفت تفسیر مى‏کرده است، استدلال نویسنده محترم، صحیح نیست؛ زیرا آموزه موافات ـ آن‌گونه که مدافعان آن گفته‏اند و پیش‌تر بیان شد ـ مبنا و دلیل دیگرى دارد که عبارت است از تعذر اجتماع استحقاق ثواب دائم و عقاب دائم.۴ افزون بر

1.. طوسی، تمهید الاصول، ترجمه مشکاة الدینى، ص۶۴۰. گفتنى است که عبارت «روایت‏هاى ما ...» مشخص نیست که از مفید است یا کلام طوسى است. در هر حال، از مایه‏هاى حدیثى این تعریف نشان دارد. شیخ طوسى در الاقتصاد، این دیدگاه را به برخى از امامیه نسبت داده که به قرینۀ کلام وى در تمهید الاصول، مقصود شیخ مفید است. وى معتقد است که بسیارى از احادیث ائمه، بر این مطلب دلالت دارد. علامه حلى نیز در گزارش تعاریف موجود از ایمان، تعریف آن به اعتقاد قلبى و اقرار زبانى و عمل جوارح را به جماعت سلف و شیخ مفید، نسبت داده است (حلی، مناهج الیقین، ص۵۳۳). ابن میثم بحرانى نیز این دیدگاه را به بیشتر سلف نسبت داده است (بحرانى، قواعد المرام، ص۱۷۰). شیخ یوسف بحرانى نیز این تعریف را به شیخ صدوق و شیخ مفید، نسبت داده است (همو، الحدائق الناضره، ج۲۲، ص۲۰۱).

2.. محسن جوادی، نظریۀ ایمان در عرصۀ کلام و قرآن، ص۱۲۰.

3.. همان، ص۱۲۱. مکدرموت نیز همانند این جمله را بیان کرده؛ اما وى اساساً به گزارش شیخ طوسى از تعریف شیخ مفید از ایمان نپرداخته است (ر.ک: مکدرموت، اندیشه‏هاى کلامى شیخ مفید، ص۳۱۹).

4.. استدلال سید مرتضى و حمصى در باب موافات، پیش‌تر ذکر شد. در اینجا کلام ابن شهرآشوب را نیز مى‏آوریم. وى ( نوشته است: «المؤمن عندنا لایجوز أن یکفر لأنه یؤدى إلى اجتماع استحقاق الثواب الدائم و العقاب الدائم معا لبطلان التحابط» (ابن شهرآشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۱، ص۱۱۱). گفتنى است که شیخ مفید در اثر دیگر خود، خداشناس موحّد را مستحق ثواب دائم دانسته است: «ان العارف الموحد یستحق بالعقول على طاعته و قربته ثواباً دائماً» (مفید، المسائل السرویه، ص۹۸). از این جمله نمى‏توان استفاده کرد که ایمان، همان معرفت است؛ زیرا با توجه به اکتسابى بودن معرفت خدا از منظر مفید، مکلف در برابر همین طاعت، استحقاق ثواب دائم دارد؛ زیرا اساساً دوام استحقاق ثواب، اجماعى است: «اجمعت الامة على أنّ الثواب یستحق دائماً» (طوسی، الاقتصاد، ص۱۱۰؛ سید مرتضی، شرح جمل العلم، ص۱۴۳).

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 48073
صفحه از 657
پرینت  ارسال به