یاد شده، بر خلاف آن، اجماع دارند و گمان بردهاند که مرتکب کبائر، نه مؤمن است و نه مسلم؛ بلکه فاسق است.۱
در دو گفتار مذکور سخنى از نوبختیان به میان نیامده است که مىتواند دلیل بر هماهنگى و همسانىِ رأى آنان با دیدگاه عمومىِ امامیه در این باره باشد. شیخ مفید در گفتار ۶۶ کتاب یادشده نیز دیدگاه خود و امامیه را در مسئله اسما و احکام، این گونه تبیین کرده است که مرتکبان کبائر، از اهل معرفت و اقرار، به دلیل ایمان به خدا و رسول و آنچه از نزد خدا آمده، مؤمن و به دلیل گناهان بزرگی که مرتکب شدهاند، فاسقاند. وى مىافزاید:
من درباره آنان، نام فسق و نام ایمان را مطلق به کار نمىبرم؛ بلکه هر دو را مقید مىکنم و از کاربرد مطلق نام فاسق و مؤمن درباره آنان خوددارى مىورزم؛ اما نام اسلام را مطلقاً و در همه حال درباره آنان به کار مىبرم.۲
چکیده سخن شیخ مفید، آن است که اهل معرفت و اقرار ـ که مرتکب کبیره مىشوند ـ از جهتى مؤمناند و از جهتى فاسق. از این روى، نمىتوان آنان را به صورت مطلق، مؤمن یا فاسق خواند؛ بلکه در کاربرد هر دو اسم باید جهت آن را ذکر کرد؛ اما صفت اسلام (و نام مسلم) در هر حال درباره آنان رواست. این در حالى است که بنا به گزارش شیخ مفید، نوبختیان رأیى مخالف این نظر دارند و درباره اهل فسق (مرتکبین کبیره) اسم ایمان و مؤمن را به کار مىبرند. یعنى از نظر آنان، مسلمانانِ فاسق و اهل گناهان بزرگ، مؤمن هم نامیده مىشوند.۳ گویا دیدگاه مشهور امامیان، با نظرگاه نوبختیان، هماهنگتر است. براى نمونه، علامه حلى در این باره نوشته است: «ذهب أصحابنا الإمامیة إلى أن المؤمن إذا فسق لایخرج عن إسم الایمان، بل یسمّى مؤمناً فاسقاً».۴
از سوى دیگر، چنین مىنماید که دیدگاه شیخ مفید در تعریف ایمان و آموزه اسما و احکام، با احادیث کافى همخوانى بیشترى دارد.
بایسته است براى تحلیل بیشتر رأى شیخ مفید، تعریف وى را از ایمان در کانون توجه قرار دهیم. در آثار موجود وى، تعریف ایمان به چشم نمىخورد؛ اما دیدگاه او را شاگرد نامدارش، شیخ طوسى،