385
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

یاد شده، بر خلاف آن، اجماع دارند و گمان برده‏اند که مرتکب کبائر، نه مؤمن است و نه مسلم؛ بلکه فاسق است.۱

در دو گفتار مذکور سخنى از نوبختیان به میان نیامده است که مى‏تواند دلیل بر هماهنگى و همسانىِ رأى آنان با دیدگاه عمومىِ امامیه در این باره باشد. شیخ مفید در گفتار ۶۶ کتاب یادشده نیز دیدگاه خود و امامیه را در مسئله اسما و احکام، این گونه تبیین کرده است که مرتکبان کبائر، از اهل معرفت و اقرار، به دلیل ایمان به خدا و رسول و آنچه از نزد خدا آمده، مؤمن و به دلیل گناهان بزرگی که مرتکب شده‏اند، فاسق‏اند. وى مى‏افزاید:

من درباره آنان، نام فسق و نام ایمان را مطلق به کار نمى‏برم؛ بلکه هر دو را مقید مى‏کنم و از کاربرد مطلق نام فاسق و مؤمن درباره آنان خوددارى مى‏ورزم؛ اما نام اسلام را مطلقاً و در همه حال درباره آنان به کار مى‏برم.۲

چکیده سخن شیخ مفید، آن است که اهل معرفت و اقرار ـ که مرتکب کبیره مى‏شوند ـ از جهتى مؤمن‌اند و از جهتى فاسق. از این روى، نمى‏توان آنان را به صورت مطلق، مؤمن یا فاسق خواند؛ بلکه در کاربرد هر دو اسم باید جهت آن را ذکر کرد؛ اما صفت اسلام (و نام مسلم) در هر حال درباره آنان رواست. این در حالى است که بنا به گزارش شیخ مفید، نوبختیان رأیى مخالف این نظر دارند و درباره اهل فسق (مرتکبین کبیره) اسم ایمان و مؤمن را به کار مى‏برند. یعنى از نظر آنان، مسلمانانِ فاسق و اهل گناهان بزرگ، مؤمن هم نامیده مى‏شوند.۳ گویا دیدگاه مشهور امامیان، با نظرگاه نوبختیان، هماهنگ‏تر است. براى نمونه، علامه حلى در این باره نوشته است: «ذهب أصحابنا الإمامیة إلى أن المؤمن إذا فسق لایخرج عن إسم الایمان، بل یسمّى مؤمناً فاسقاً».۴

از سوى دیگر، چنین مى‏نماید که دیدگاه شیخ مفید در تعریف ایمان و آموزه اسما و احکام، با احادیث‏ کافى هم‏خوانى بیشترى دارد.

بایسته است براى تحلیل بیشتر رأى شیخ مفید، تعریف وى را از ایمان در کانون توجه قرار دهیم. در آثار موجود وى، تعریف ایمان به چشم نمى‏خورد؛ اما دیدگاه او را شاگرد نامدارش، شیخ طوسى،

1.. همان، ص۴۷، گفتار ۱۳.

2.. همان، ص۸۴، گفتار ۶۶.

3.. و أقول: إن مرتکبى الکبائر من أهل المعرفة و الإقرار مؤمنون بإیمانهم باﷲ و برسوله و بما جاء من عنده و فاسقون بما معهم من کبائر الآثام و لا أطلق لهم اسم الفسق و لا اسم الإیمان بل أقیدهما جمیعاً فى تسمیتهم بکل واحد منهما و أمتنع من الوصف لهم بهما من الإطلاق و أطلق علیهم اسم الإسلام بغیر تقیید و على کل حال، و هذا مذهب الإمامیة إلا بنى نوبخت فإنهم خالفوا فیه و أطلقوا للفساق اسم الإیمان (شیخ مفید، أوائل المقالات، ص۸۴، گفتار ۶۶).

4.. حلی، أنوار الملکوت، ص۱۷۹ و ۱۸۰.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
384

کفر، به نام «منزلة بین المنزلتین» قرار دارد.۱ دیدگاه مشهور امامیه و اشاعره آن است که مرتکب معصیت کبیره، از نام ایمان خارج نمى‏گردد و مؤمنِ فاسق نامیده مى‏شود و به کاربردن نام کافر و منافق درباره او روا نیست.۲ شیخ مفید دیدگاه خود درباره اسلام و ایمان و اسما و احکام را در مواضعى از أوائل المقالات گزارش کرده است. یک بار در گفتار چهاردهم، با عنوان «القول فى الإسلام و الایمان» بر دوگانگى ایمان و اسلام از نظر امامیه، این گونه تصریح مى‏کند:

امامیه اتفاق دارند که اسلام غیر از ایمان است و هر مؤمنى مسلم است، اما هر مسلمی مؤمن نیست. چنان‌که در زبان و لغت میان این دو تفاوت هست، در دین نیز میان آن دو فرق هست. معتزله و بسیارى از خوارج و زیدیه، بر خلاف این مطلب، اجماع دارد‏ و بر آن‏اند که هر مسلمى، مؤمن است و از نظر دینى میان اسلام و ایمان فرقى نیست.۳

شیخ مفید دیدگاه خود در باب اسلام و ایمان را در گفتار ۸۱ با عنوان «القول فى حکم الدار» بیشتر توضیح داده است:

در عالَم، سه دار (سرا) وجود دارد که درباره آنها بر مبناى اغلبیت، حکم داده مى‏شود. هر مکانى که کفر در آن غالب باشد، «دار کفر» است و هر مکانى که ایمان‏ در آن غالب باشد، «دار ایمان» و هر مکانى که اسلام در آن غلبه داشته باشد، «دار اسلام» است... هر منطقه‏اى از بلاد اسلام که شهادتین و نمازهاى پنج‏گانه و روزه ماه رمضان و زکات و اعتقاد به وجوب حج، ظاهر باشد و اعتقاد به امامت آل محمد علیهم السلام پدیدار نباشد، دار اسلام است، نه دار ایمان. هر منطقه‏اى از بلاد اسلام ـ پرجمعیت یا کم جمعیت ـ که در آن، شرایع اسلام و اعتقاد به امامت آل محمد علیهم السلام آشکار باشد، دار اسلام و دار ایمان است. از نظر شیخ مفید دار اسلام ممکن است در عین حال دار کفر ملّى باشد؛ اما اجتماع دار کفر با دار ایمان، ممکن نیست.۴

در گفتار سیزدهم مى‏گوید:

امامیه اتفاق دارند که مرتکب کبائر، از اهل معرفت و اقرار با ارتکاب کبیره، از اسلام بیرون نمى‏رود و مسلم است، گرچه با انجام دادن کبائر و گناهان، فاسق است. گروه‏هاى

1.. همدانی اسدآبادی، شرح الاصول الخمسه، ص۴۷۱.

2.. برخى فرقه‏هاىِ زیدیه، ارتکاب معصیت کبیره را موجب کفر نعمت (و نه کفر ملت) دانسته‏اند. ازارقه (تندروترین فرقه خوارج)، مرتکب گناه بزرگ را مشرک شمرده‏اند و حسن بصرى مرتکب آن را منافق نامیده است (دربارۀ این بحث، ر.ک: بحرانى، قواعد المرام، ص۱۷۰- ۱۷۲؛ محقق حلی، المسلک فى اصول الدین، ص۱۴۶ و ۱۴۷؛ علامه حلی، مناهج الیقین، ص۵۳۳؛ سیوری حلی، اللوامع الإلهیه، ص۴۴۱؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۰۰).

3.. شیخ مفید، أوائل المقالات، ص۴۸، گفتار ۱۴.

4.. همان، ص۹۴، گفتار ۸۱.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 48087
صفحه از 657
پرینت  ارسال به