375
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

و آن‌گاه با توفیق یا خذلان الهى، ایمان یا کفر در آن جاى مى‏گیرد.۱ جای‌گیرىِ ایمان در قلب مى‏تواند نشانه ثبات آن و جای‌گیرى کفر، نشانه عاریتى بودن ایمان پیشین باشد.

از سوى دیگر، ظاهر آیات۲ و احادیث باب ارتداد۳ و نیز ظاهر نص‏گونه حدیث زیر از امام باقر علیه السلام مى‏تواند دلیل بر امکان زوال ایمان باشد:

۰.مَن کَانَ مُؤمِناً فَعَمِلَ خَیراً فِى إِیمَانِهِ ثُمَّ أَصَابَتهُ فِتنَةٌ فَکَفَرَ ثُمَّ تَابَ بَعدَ کُفرِهِ کُتِبَ لَهُ وَ حُوسِبَ بِکُلِّ شَى‏ءٍ کَانَ عَمِلَهُ فِى إِیمَانِهِ وَ لَایبطِلُهُ الکُفرُ إِذَا تَابَ بَعدَ کُفرِهِ.۴

به نظر مى‏رسد که در بحث موافات، در کنار احادیث پیش‌گفته، باید از احادیث دیگرى یاد کرد که از اسباب حصول کفر پس از اسلام یا ایمان‏۵ سخن گفته‏اند.

ملاحظه اجمالىِ احادیث‏ کافى‏، بیانگر تکثر و تنوع این متون است. چنین مى‏نماید که اطلاق این احادیث مى‏تواند مستندى بر امکان زوال ایمان باشد. ظاهراً تنوع این احادیث که اسباب گوناگون اعتقادى و عملى را موجب زوال ایمان دانسته‏اند، به ترکیبى بودن حقیقت ایمان باز مى‏گردد. بخشى از این اسباب ـ که با نگاهى گذرا به دست آمده‏اند ـ عبارت‏اند از: در دسته‏اى از احادیث‏ کافى‏، ارتکاب معاصی کبیره با اعتقاد به حلال بودن، آن را سبب حصول کفر و خروج از اسلام دانسته‏اند. از جمله امام صادق علیه السلام در حدیثى مى‏فرماید: «مَنِ ارتَکَبَ کَبِیرَةً مِنَ الکَبَائِرِ فَزَعَمَ أَنَّهَا حَلَالٌ أَخرَجَهُ ذَلِکَ مِنَ الإِسلَامِ وَ عُذِّبَ أَشَدَّ العَذَابِ وَ إِن کَانَ مُعتَرِفاً أَنَّهُ أَذنَبَ وَ مَاتَ عَلَیهِ أَخرَجَهُ مِنَ الْإِیمَانِ وَ لَمْ یخْرِجْهُ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ کَانَ عَذَابُهُ أَهْوَنَ مِنْ عَذَابِ الْأَوَّلِ».۶

تعابیر «أَخرَجَهُ ذَلِکَ مِنَ الْإِسْلَام» و «أَخْرَجَهُ مِنَ الْإِیمَانِ» نشانه ثبوت پیشین اسلام و ایمان است که با ارتکاب گناه بزرگ از آن دو بیرون مى‏آید.

۰.عَن عُبَیدِ بنِ زُرَارَةَ قَالَ دَخَلَ ابنُ قَیسٍ المَاصِرِ وَ عَمرُو بنُ ذَرٍّ وَ أَظُنُّ مَعَهُمَا أَبُوحَنِیفَةَ عَلَى أَبِى‌جَعفَرٍ علیه السلام فَتَکَلَّمَ ابنُ قَیسٍ المَاصِرِ فَقَالَ إِنَّا لَانُخرِجُ أَهلَ دَعوَتِنَا وَ أَهلَ مِلَّتِنَا مِنَ الإِیمَانِ فِى المَعَاصِى وَ الذُّنُوبِ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُوجَعفَرٍ علیه السلام: یا ابنَ قَیسٍ اما رَسُولُ اﷲ صلی الله علیه و آله فَقَد قَالَ لَایزنِى

1.. ر.ک: همان، ص۴۲۰.

2.. مجموعه‏اى از آیات متعلق به ارتداد را در بحار الأنوار (ج ۷۶، ص۲۱۵، باب ۹۷) ببینید.

3.. ر.ک: کلینی، همان، ج۶، ص۱۷۴.

4.. کلینی، کافى، ج۲، ص۴۶۲، ح۱ (بَابُ أَنَّ الْکفْرَ مَعَ التَّوْبَةِ لا یبْطِلُ العَمَلَ). به این حدیث، از طریق الحدائق الناضرة (ج ۱۴، ص۱۵۸) دست یافتم. بحرانى سند حدیث را صحیح ارزیابى کرده است.

5.. برخى از اسباب، مایۀ خروج از ایمان و برخى دیگر، موجب خروج از ایمان و اسلام هستند.

6.. کلینی، همان، ص۲۸۵، ح۲۳؛ نیز ر.ک: همان، ص۲۸۰ (باب الکبائر).


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
374

الإِیمَانُ عِندَاﷲ لَم ینقُلهُ اﷲ عزّ و جلّ بَعد ذَلِک مِن الإِیمَانِ إِلَى الکُفرِ قُلتُ لَهُ فَیَکُونُ الرَّجُلُ کَافِراً قَد ثَبَتَ لَهُ الکُفرُ عِندَاﷲ ثُمَّ ینقُلُهُ بَعد ذَلِکَ مِن الکُفرِ إِلَى الإِیمَانِ. قَالَ فَقَالَ: إِنَّ اﷲ عزّ و جلّ خَلَقَ النَّاسَ کُلَّهُم عَلَى الفِطرَةِ الَّتِى فَطَرَهُم عَلَیهَا لَایعرِفُون إِیمَاناً بِشَرِیعَةٍ و لَاکُفراً بِجُحُودٍ ثُمَّ بَعَثَ اﷲ الرُّسُلَ تَدعُوا العِبَاد إِلَى الإِیمَانِ بِهِ فَمِنهُم مَن هَدَى اﷲ و مِنهُم مَن لَم‌ یَهدِهِ اﷲ.۱

ظاهر روایت پیش‌گفته مى‏تواند مؤید دیدگاه شیخ مفید باشد و شاید منظور وى از احادیث مورد استناد، از جمله همین حدیث باشد. از احادیث باب بعدى، با عنوان‏ «بَابُ الْمُعَارِین» بر می‌آید که ایمان افراد، بر دو نوع است: ایمان ثابت (مستقر) و ایمان عاریتى (مستودع). ایمان ثابت، زوال‏ناپذیر است؛ اما ایمان عاریتى، همواره در معرض دگرگونى است. شیخ کلینى دو باب در این باره گشوده است. در «بَابُ الْمُعَارِین»، احادیث صریحى در تأکید بر دو گونه بودن ایمان به چشم مى‏خورد.

نمونه این احادیث، دو حدیث زیر است:

۰.إِنَّ اﷲ عزّ و جلّ خَلَق خَلقاً لِلإِیمَانِ لَازَوَال لَهُ و خَلَقَ خَلقاً لِلکُفرِ لَازَوَال لَهُ و خَلَقَ خَلقاً بَینَ ذَلِکَ و استَودَع بَعضَهُمُ الإِیمَانَ فَإِن یَشَأ أَن یُتِمَّهُ لَهُم أَتَمَّهُ و إِن یَشَأ أَن یَسلُبَهُم إِیّاهُ سَلَبَهُم و کَانَ فُلَانٌ مِنهُم مُعَاراً.۲

۰.إِنَّ اﷲ... جَبَلَ بَعضَ المُؤمِنِینَ عَلَى الإِیمَانِ فَلَا یَرتَدُّون أَبَداً و مِنهُم مَن أُعِیرَ الإِیمَانَ عَارِیةً فَإِذَا هُو دَعَا و أَلَحَّ فِى الدُّعَاءِ مَاتَ عَلَى الإِیمَانِ.۳

آن‌گونه که از حدیث مذکور بر می‌آید، «ایمان عاریتى»، در سایه دعا مى‏تواند به «ایمان مستقر» بدل شود و تا دم مرگ انسان ادامه یابد. از یکى از احادیث باب نیز بر مى‏آید که گناهى مانند دروغ بستن به ائمه علیهم السلام مایه سلب ایمان عاریتى است.۴ در یگانه حدیث باب «فِى عَلَامَةِ الْمُعَارِ»، هماهنگى کردار با گفتار، نشانه ثبات ایمان، و ناهماهنگى کردار با گفتار، نشانه عاریتى بودن آنْ شمرده شده است.۵ احادیث باب بعدى یعنى «بابُ سَهْو الْقَلْب» نیز در این بحث شایان توجه است. از این احادیث متعدد بر می‌آید که در برخى اوقات، قلب انسان در حالت عارى‏ از کفر و ایمان قرار مى‏گیرد

1.. کلینی، کافى، ج۲، ص۴۱۶، ح۱.

2.. همان، ص۴۱۷، ح۱. مقصود از «فلان» در متن حدیث ـ آن‌گونه که از حدیث سوم همین باب بر مى‏آید و شارحان کافى هم یادآورى کرده‏اند ـ ابوالخطاب است.

3.. کلینی، کافى، ج۲، ص۴۱۹، ح۵.

4.. «إِنَّ فُلَاناً کان مُسْتَوْدَعاً إِیمَانُهُ فَلَمَّا کذَب عَلَینَا سُلِب إِیمَانُهُ ذَلِک» (کلینی، همان، ج۲، ص۴۱۸، ح۴). گفتنى است که ثقة الاسلام کلینى، به مناسبت، در مقدّمۀ کافى نیز از اسباب ثبات و عدم ثبات ایمان سخن گفته است (ر.ک: همان، ج۱، ص۷ و ۸).

5.. همان، ج۲، ص۴۱۹.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 47791
صفحه از 657
پرینت  ارسال به