او اصول حدیثیِ فراوانی در اختیار داشته که حتی پس از تلف شدن آنها، قریب به چهل دفتر از آن اصول را با تکیه بر حافظه قوی خویش احیا کرد.۱ امروزه تنها بیش از ششصد روایت فقهی از او در مصادر روایی امامی یافت میشود۲ که این میزان هم درخور توجه است. شمار کثیری از آثار ابن ابیعمیر از طریق راویان بغدادی و کوفی به میراثداران امامیه انتقال داده شد.۳ همچنین برخی از میراث رواییاش در میان خاندانهای امامی بغداد دست به دست میشده است.۴ گفتنی است سعیده و مِنّه، دو خواهر محدثه وی، نیز گویا در بغداد فعالیت حدیثی میکردهاند.۵
فرد شاخص دیگری که تقریباً همزمان با ابن ابیعمیر در حوزه حدیثی بغداد ایفای نقش میکرد، یونس بن عبدالرحمن است که افزون بر فعالیتهای کلامی، در نشر حدیث امامیه نیز کوشا بوده است و در این عرصه بسیاری نزد او دانش آموختهاند. البته برخی دیگر از اصحاب (طیف ابن ابیعمیر) بر روش نقل حدیث او خرده گرفتهاند.۶ به نظر میرسد در نیمه اول قرن سوم دو خط حدیثی به رهبری ابن ابیعمیر و یونس بن عبدالرحمن ـ افزون بر دیدگاه کلامی این دو ـ در بغداد پدید آمده بود. خط حدیثی ابن ابیعمیر را یعقوب بن یزید انباری در بغداد ادامه داد. یعقوب بن یزید انباری از اصحاب امام هادی علیه السلام که رجالشناسان از او با تعبیر «کثیر الروایه» یاد کردهاند،۷ از جمله نقشآفرینان حوزه حدیثی بغداد به شمار میرود. وی که از خانوادهای محدث به بغداد کوچیده بود،۸ در آن شهر از محضر ابن ابیعمیر بهره برد.۹ انباری ـ همانند استادش ـ با خط حدیثی یونس بن عبدالرحمن اختلافنظر داشت و سبک و روش نقل حدیث یونس را بر نمیتابید و از این رو، بر یونس خرده میگرفت.۱۰ وی کتابی نیز به نام کتاب الطعن علی یونس نگاشته است؛۱۱ اما نمیدانیم
1.. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۵۴.
2.. خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۵، ص۲۹۸.
3.. بعضی از آثار ابن ابیعمیر از طریق ابن عقده از حمید بن زیاد نینوایی(بغدادی) از ابن نهیک از ابن ابیعمیر به دست نجاشی رسیده است (نجاشی، همان).
4.. کتاب عبیداﷲ بن علی حلبی به روایت ابن ابیعمیر در دست خاندان آل فرات بوده و گویا تلعکبری به واسطۀ فاطمه بنت هارون بن فرات به این اثر دست یافته است (طوسی، رجال، ص۴۵۲).
5.. طوسی، همان، ص ۳۲۸؛ کلینی، کافی، ج۵، ص۵۲۶.
6.. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۸۶.
7.. همو، فهرست، ص۲۶۴.
8.. نجاشی، رجال، ص۴۵۰. پدرش از اصحاب مورد اعتماد امامیه به شمار میآمد (طوسی، رجال، ص۳۶۹).
9.. خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲۱، ص۱۵۸.
10.. یونس سماع مستقیم را در نقل حدیث شرط نمیدانست؛ از این رو یعقوب بن یزید بر او خرده گرفته است (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص ۷۸۶).
11.. نجاشی، همان.