285
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

قرار می‏داد و به مثابه ابزاری مناسب در نقد شیعه امامی به‏کار می‏برد.

همچنین تذکر این نکته لازم است که یکی از نکات مهم و برجسته در آثار ابن قبه ـ‌مانند ابوسهل نوبختی ـ توجه به مسئله غیبت و امامت آخرین امام است که در هر سه اثر باقی‏مانده از او بدان‏ها پرداخته است. از سویی دیگر، میان باور به غیبت امام دوازدهم و حصر تعداد ائمه در همین عدد، رابطه مستقیمی وجود دارد؛ زیرا در منظومه روایی مذهب امامیه که عدد ائمه را دوازده برشمرده‏اند، به غیبت دوازدهمین امام نیز اشاره شده است.

ابن قبه در بحث غیبت می‏گوید: «اجماع بر آن است که باید امام قائمی ‏از اهل بیت: باشد که با وجود او حجت خدا بر خلق تمام شود و ما اقرار داریم که بایستی فردی‏ از فرزندان امام حسن عسکری علیه السلام حجت‏اﷲ باشد. او هم‏نام رسول خدا صلی الله علیه و آله است. ما به او رجوع می‏کنیم و به دستور او هستیم. او کسی است که حجتش ثابت و ادله امامتش آشکار شده است و وجود او با ادله قطعی اثبات‌پذیر است».۱ او همچنین می‌گوید: زمانی که امام عسکری علیه السلام وفات نمود و نص و جانشین خود را ظاهر نکرد، به آثاری که پیشینیان ما پیش از وقوع غیبت روایت کرده‏‏اند، رجوع کردیم و دلیل روشنی در امر جانشینی امام عسکری علیه السلام در آن روایات یافتیم و اینکه امام از مردم غایب می‏‏شود و نهان می‏‏گردد.۲

ابن قبه می‏گوید در این موضوع بزرگان شیعه از طریق پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام روایاتی را در باب غیبت امام دوازدهم(عج) بیان فرموده‏اند. در این روایات به مباحثی چون احوال امام زمان(عج)، چگونگی غیبت، وضعیت حضرت در آن دوران و وضعیت مردم پس از غیبت، پرداخته شده است.۳ به اعتقاد ابن قبه درباره غیبت امام دوازدهم(عج) اخبار بسیاری نقل شده و امامان شیعه همواره کوشیده‌اند با بیان غیبت امام دوازدهم(عج) و حوادث پس از آن و چگونگی‏غیبت، پیش از وقوع آن، جامعه امامیه را آماده و زمینه‏های لازم را فراهم کنند. ابن قبه گزارش می‏دهد که در مورد غیبت اخبار بسیاری وجود دارد و اساساً امام غایب نشد مگر آنکه پدرانش گوش شیعیان را از رخداد غیبت پر کرده بودند. لازم است یادآوری شود که گفتمان غالب بر مباحث غیبت و مهدویت ابن قبه، حاکی از ترسیم این موضوع به عنوان یک امر واقعی و از پیش تعیین شده است؛ نه مسئله‏ای که ناگهان برای امامیه رخ داده و آنان بر اثر اتفاقات و شرایط بدان معتقد شده‏‏اند.۴

1.. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص۵۴-۵۸.

2.. فلما مات حسن بن علی و لم یظهر النصّ و الخلف بعده رجعنا الی الکتب التی کان اسلافنا رووها قبل الغیبة فوجدنا فیها ما یدل علی امر الخلف من بعد الحسن و انه یغیب عن الناس و ‏یخفی شخصه (شیخ صدوق، همان، ص۱۱۳).

3.. شیخ صدوق، همان، ص۵۸-۱۲۰.

4.. همان، ص۶۱-۱۰۷.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
284

پایان جهان ادامه یافته و شماره آنان بسیار بیش از این باشد».۱

در این‏ باره باید گفت که سه رساله باقی‏مانده از ابن قبه (المسألة المفردة فی الامامه، النقض علی ابی الحسن علی بن احمدبن بشار و کتاب نقض الاشهاد) همگی نوشته‏های مناظره‏ای او به شمار می‏آیند نه نوشته‏هایی با رویکرد و محوری خاص. از این ‏رو، طبیعی و معلوم است که چرا به این حدیث اشاره نشده است. با تأکید بر این مطلب که عمده آثار ابن قبه از میان رفته است. از میان هفت کتاب ابن قبه حداکثر ۵۶ صفحه به‌صورت پراکنده به ‏جا مانده است. در این صفحات حدیث اثنی عشر وجود ندارد، ولی نصوص امامت دوازده امام۲ و بحث غیبت امام آخر، مفصل محور بحث قرار گرفته است. نبودن حدیث اثنی عشر در این صفحات به‌جامانده از آثار ابن قبه نمی‏تواند نبودن این دسته از روایات را در آثار او اثبات کند. از این ‏رو، نمی‏توان گفت که وی به حدیث اثنی عشر بی‏توجه بوده و آن را در منابع خود گزارش نکرده است. ضمن اینکه اگر هم این روایات در آثار ابن قبه وجود داشت، به‌احتمال بسیار مدرسی آن را به‏گونه‏ای توجیه می‏کرد؛ همان‏گونه که درباره سه کتاب سلیم بن قیس هلالی و کتاب بصائر الدرجات صفار و تفسیر قمی با ادعای احتمال تصرف، اعتبار این روایت را نیز مخدوش دانسته است. مدرسی درباره کتاب کافی کلینی که این روایت نیز در آن آمده، نیز تشکیک کرده و درباره فصلی که این روایت در آن قرار دارد، می‏گوید: «آن فصل در جای مناسب آن نیست و چنین می‏نماید که از الحاقات بعدی است».۳ گویی هرجا میراث و منابع مطابق با نظریه مدرسی است، آن را صحیح مى‏دانند، ولی هرجا که مخالف این نظر باشد، آن را ساخته و افزوده دیگران! افزون بر اینکه ابوزید علوی در الاشهاد ـ که در عصر غیبت صغرا نگاشته شده ـ از هیچ انتقادی بر امامیه در حوزه امامت فروگذار نکرده است. ابوزید در موضوعاتی مانند نص، ویژگی‏های امام، امامت ائمه، رویکرد جامعه شیعه به امامت ائمه، مدعیان امامت و دیگر مباحث مرتبط، نقدهای فراوانی را طرح می‏کند، ولی هیچ اشاره‏ای نمی‌کند به بحث حدیث اثنی عشر و اینکه این روایت در پیشینیان امامیان موضوعیت نداشته و اکنون مورد توجه قرار گرفته است. یا اینکه امامیان پیش از این به امتداد نسل امامت تا قیامت قائل بودند، ولی متأخرین آنها (در دوره غیبت صغرا) معتقدند که آخرین امام، دوازدهمین امامی است که غیبت کرده است. این خود نشانه‏ای است بر اینکه این بحث میان امامیه بحث جدید و مطرحی نبوده و شیعیان به حدیث اثنی عشر توجه داشته‏اند. ابوزید علوی در هیچ‌یک از نقدهای خود به اختلاف شیعیان امامی در شمار ائمه خود اشاره نمی‏کند؛ در حالی ‏که اگر این بحث وجود داشت ـ با توجه به نگاه‏های انتقادی تند او به امامیان ـ آن را به‌شدت در کانون توجه

1.. همان، ص ۱۹۱.

2.شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص۵۷ و ۶۰؛ پنج مورد؛ ابن قبه، نقض ‏الاشهاد، ص۹۷؛ هفت مورد؛ همان، ص ۱۰۳، ۱۰۴ و ۱۱۵.

3.. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ص۱۹۲.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 47846
صفحه از 657
پرینت  ارسال به