روست که میگوید در حیطه علم امام به دین، هیچ گونه جهل و نقصی نباید وجود داشته باشد؛ چرا که در غیر این صورت تمسک به قول او امکانپذیر نخواهد بود و حجیت قول امام با مشکل مواجه میشود.۱ ابن قبه علم ائمه را در کنار فضل آنان از امور قابل تحدی برای اثبات امامت ائمه، در برابر مخالفان بیان میکند.۲
از دیگر موضوعات مرتبط با علم امام، علم غیب است. اینکه آیا امام علم غیب میداند یا نه؟ اگر میداند دامنه آن چه مقدار است؟ آیا فقط در حوزه دین و شریعت الهی است یا اینکه به همه امور تعمیمپذیر است؟ ابن قبه در این باره مواضع روشنی بیان کرده که برای فهم آن باید مبانی کلامی وی مطالعه شود. او معتقد است غیب را کسی جز خداوند متعال نمیداند و کسی که آن را برای بشر ادعا کند، کافر است۳ و امام علم غیب ندارد.۴ کسی که علم غیب برای امام قائل باشد کافر و خارج از اسلام است.۵ ابن قبه علم غیب امام را نظریه برخی از غلات میداند که مخالفان به همه امامیه نسبت دادهاند.۶ وی میگوید: امامیان به علم غیب برای امامان خود معتقد نیستند.۷ ابن قبه معتقد است اگر منظور از اثبات علم غیب برای امام، اثبات امامت اوست، به آن نیاز نیست؛ چرا که امامیه با علم غیب امامت امام را اثبات نمیکنند، بلکه دلیل آنها فهم و علم امام در دین است.۸
توجه به این بحث از نظر ابن قبه به این علت بوده که مخالفان امامیه بر این باور بودند که گروهیهایی از امامیان این عقیده را برای امامان خود اعتقاد داشتند.۹ با این حال، به نظر میرسد با توجه به قرائن زیر روشن میشود که منظور او از علم غیب این موارد نیست، بلکه وی با علمی غیبی مخالف است که نامحدود و ذاتی برای امام شمرده شود.
در تبیین این رهیافت باید گفت که ابن قبه علم غیب امام را فقط در حوزه دین و ناظر به شریعت دانسته است؛ نکتهای که بهروشنی آثار و آرای بر جای مانده از او برمیتابد و در ضمن نکاتی میتوان آنها را بیان کرد. نخستین نکتهای که میتوان بر توجه ابن قبه به علم غیب امام ارائه کرد این