مینویسد: «... با هم در یک شهر همسایه بودیم و از بیشتر رفتارها و امور پنهانیاش باخبر بودهام...».۱
ابن جنید در سال ۳۴۰ از بغداد رهسپار شهر نیشابور شد و با اقبال گرم شیعیان آن دیار مواجه گردید. او با بعضی از حنفیان ساکن آن شهر نیز بحثهایی داشته و نیز از برخی زیدیان آنجا حدیث شنیده است.۲
ابن جنید در دانشهایی چون کلام، فقه و حدیث مهارت و تبحر داشته است، ولی نظریات فقهی وی بیش از هر چیز مطرح شده و نگاه ویژه فقهی وی در زمان حیاتش هوادارانی یافته است.۳ با این همه، آرای فقهی او را حدیثگرایانی چون صدوق و فقیهان عقلگرایی مانند سید مرتضی نقد کردهاند.۴
افکار ابن جنید در رابطه با مسائل علم کلام، بر خلاف بحثهای فقهی وی، در منابع شیعی چندان انعکاس نیافته است. با این حال، میتوان برخی از رویکردهای اعتقادی وی را در لابهلای متون یافت. او برخی از سخنان ائمه علیهم السلام را از باب اجتهاد و رأی آنان میپذیرفت و اختلاف روایات را حاصل اجتهاد امامان میدانست.۵ نقل شده که ابن جنید مانند ابوحنیفه به قیاس عمل میکرده و از این رو، شیخ مفید با نگارش کتاب النقض علی ابن جنید فی اجتهاد الرأی به او خرده گرفته است.۶ نجاشی نیز او را در زمره معتقدان به قاعده قیاس بر میشمارد.۷ گفته شده جمع کثیری از پیشینیان امامیه مانند یونس بن عبدالرحمن و فضل بن شاذان به قیاس علاقهمند بودند.۸ ولی پذیرش این مسئله از سوی ایشان سبب شد که عالمان بعدی شیعه به بسیاری از آثار وی تمایل نشان ندهند و از آنها روی بگردانند.۹
ابن جنید آثار بسیاری در موضوعات مختلف نگاشته است که آثار کلامیاش بر خلاف تألیفات فقهیاش در کانون توجه قرار نگرفت و از این رو، امروزه اثری از آنها در دست نیست.
1.. مفید، همان، ص۵۷.
2.. همان، ص۵۶؛ طوسی، الرسائل العشر،ص۲۵۹.
3.. سید مرتضی، رسائل، ج۲، ص۲۹.
4.. طوسی، الرسائل العشر،ص۲۵۹؛ سید مرتضی، الانتصار، ص۲۱۰، ۲۱۵ و ۴۷۰.
5.. مفید، المسائل السرویه، ص۷۵.
6.. نجاشی، رجال، ص۴۲.
7.. همان.
8.. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۲۷۰؛ سید مرتضی، رسائل، ج۳، ص۳۱۱.
9.. طوسی، فهرست، ص۲۰۹.