حاکم بود و هر گونه تبیین و دفاع از آموزههای اعتقادی بهناچار باید در قالب این گفتمان ارائه میگشت. شاخص حقیقی برای میزانسنجی عقلگرایی و اثرپذیری از اعتزال، محتوای ارائه شده از سوی متکلمان فرق مختلف این عصر است نه قالب ارائه محتوا که لاجرم باید رنگ و بوی گفتمان غالب را داشته باشد. از این رو، میبینیم متکلمان امامی این عصر، وحیانیترین آموزههای امامی، مانند رجعت و بدا و غیر آن را که به اعتراف خود آنان دلیلی عقلی بر آن ندارند، تنها به دلیل ورود روایات پذیرفتهاند.۱ همچنین آنان از اطلاق الفاظ در مواردی که عقلاً بدون مانع است اما آموزههای وحیانی آن را ممنوع دانسته، خودداری میکنند.۲
تغییرات درون معتزله
همزمان با پیدایش مدرسه امامی بغداد و اندکی پیش از آن تحولاتی در کلام معتزله رخ داد که در همگرایی امامیه و معتزله در برخی اندیشهها و روشها بیتأثیر نبود. بسیاری از بزرگان معتزله نخستین، در آرای کلامی خود اندیشههایی را ابراز کرده بودند که با مخالفت دیگر جریانهای اسلامی از جمله امامان امامیه علیهم السلام روبهرو گردید. این آرای کلامی گاه چنان در تضاد آشکار با اندیشههای اسلامی بود که معتزله را در شمار زنادقه قرار میداد. کتاب فضیحة المعتزله ابن راوندی که تلاشی شورمندانه در آشکارسازی این اندیشههای به اصطلاح کفرآلود معتزلیان است، شاهدی بر این مدعاست. جدا از میزان درستی این اتهامات به مشایخ معتزله میتوان ادعا کرد معتزلیان در ابتدای امر نظر به پیچیدگی نظریهپردازی در حوزه عقاید و نوپا بودن علم کلام به برخی خطاهای فاحش در حوزه اندیشهورزی گرفتار آمدند که واکنش دیگر مسلمانان، اعم از اهل سنت و شیعیان، را در پی داشت و در پی آن نهیها و تحذیرهای اندیشوران اسلامی نسبت به اندیشههای آنان صادر شد و همان اقوال تا قرنها مستمسک مخالفان معتزلیان بود؛ چیزی که در مقیاسی کوچکتر درمورد برخی متکلمان امامی نیز اتفاق افتاد.
در ادامه، از اوایل قرن سوم و همزمان با فترت کلام امامیه، معتزلیان پس از دورهای آزمون و خطا در حوزه اندیشهورزی در مقام اصلاح بسیاری از این خطاها برآمدند و علاوه بر آن کوشیدند گذشته غبارآلود خود را توجیه کنند. نمونه این تلاشها را میتوان در کتاب الانتصار تألیف خیاط معتزلی دید. به هر حال، در عصر پیدایش مدرسه امامی بغداد، معتزلیان به بالندگی و پختگی لازم در اندیشهورزی رسیده بودند و کلام خود را با اصلاحاتی به صورتی قابل دفاع عرضه نموده بودند که خطاهای فاحش