125
جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد

بررسی آثار شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی نشان می‏دهد که آنان کمترین توجه را به اندیشه‏های هشام بن حکم، مؤمن الطاق، زراره و خاندانش، هشام بن سالم و دیگر متکلمان کوفی نشان داده‏اند و همین‌گونه با اندیشه‏های وراق در مدرسه کلامی بغداد برخورد شده است.

شیخ مفید تنها وراق را جزء اصحاب امامیه معرفی می‏کند و گزارشی از کتاب السقیفه وی نقل کرده است.۱ سید مرتضی نیز مانند شیخ مفید به اندیشه‏های وی در باب توحید و عدل هیچ اشاره‌ای نکرده و تنها در دو صفحه از وراق ـ در برابر ایرادات و اتهامات قاضی عبدالجبار ـ حمایت ‏کرده است.۲ او ضمن رد و انکار انتساب وراق به مذاهب ثنوی، این اتهامات را برساخته معتزلیان می‏داند و بر این باور است که علت این اتهام‏ها تأکید و تفصیلی است که او در کتاب المقالات درباره اندیشه‏های ثنوی داشته است. او همچنین کتاب‏های الحادی منسوب به وراق را از وی ندانسته و به بررسی چرایی این انتساب ‏پرداخته است.۳

بررسی گزارش‏ها در ارتباط با وراق و مدرسه کوفه را می‏توان از منظری دیگر در کانون توجه و بررسی قرار داد و آن، دفاع وراق از متکلمان کوفی امامیه است؛ به این صورت که برخی از گزارش‏های وراق درباره هشام در واقع نقد گزارش‏های معتزلیان است. برای مثال،، جاحظ در بحث چگونگی علم خدا به اشیا نظریه‏ای را به هشام منسوب می‏کند، ولی وراق پاسخ شاگردان هشام درباره گزارش جاحظ را نقل ‏می‌کند و می‏گوید که شاگردان هشام در پاسخ به جاحظ این‏گونه گفته‏اند.۴ گزارش دیگری که می‏تواند در اینجا محور توجه قرار گیرد، نقد وراق بر کتاب العثمانیه اثر جاحظ است. جاحظ در رد اندیشه‏های متکلمان امامیه در کوفه این کتاب را نگاشت، اما وراق این کتاب را نقد کرد.۵

1.. به اعتقاد شیخ، با وجود این کتاب، به نگارش کتابی دیگر در این موضوع نیاز نیست (مفید، الافصاح، ص۲۰۷).

2.. سید مرتضی، الشافی، ج۱، ص۸۹ و ۹۰.

3.. همان.

4.. (عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۴۹). شهرستانی به متن وراق اشاره کرده و آن را مستقیم از هشام گزارش کرده است، نه شاگردان وی و همچنین به بحث جاحظ اشاره‏ای نمی‏کند؛ یعنی بر اساس نقل شهرستانی، وراق نظریۀ صحیح هشام در برابر جاحظ را مستقیم از بیان خود هشام گزارش کرده است (شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۲۱۶). دربارۀ این متن وراق گفتنی است که ابوالحسن اشعری آن را به صورت دیگری مطرح کرده است. بدین صورت که اشعری نخست به نقل قول جاحظ از کتاب‏های هشام در بحث علم الهی اشاره کرده و در ادامه نظریۀ جسم‌انگاری هشام را ‏آورده و سپس در پایان نقل قول وراق از شاگردان هشام در پاسخ به جاحظ را بیان کرده و این به خلاف متن بغدادی است که وی بعد از بحث جاحظ دربارۀ علم الهـیِ هشام دیگر به نظریه جسم‌انگاری هشام اشاره نکرده است. تفاوت دیگر میان متن اشعری و بغدادی در قسمت اخیر متن، یعنی بیان وراق است. در متن بغدادی کلمه «عرش» به جای «عرض» در متن اشعری به‏کار رفته که صحیح‏تر به نظر می‏رسد.

5.. مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۳۸.


جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
124

قسمت، از میان مدرسه کوفه، تنها هشام بن حکم نمایندگی می‏کند؛ به این معنا که در ارتباط میان وراق و مدرسه کوفه از نگاه مخالفان همواره وراق با هشام بن حکم سنجیده شده است و نه متکلمان دیگر که خود نکته مهمی در ارتباط میان این دو متکلم است. شایان ذکر است ‏که معتزلیان نگاه مثبتی به هشام و وراق نداشتند، چنان‌که به هر دو نسبت‏ الحاد و کفر داده بودند. ابوعلی جبایی و قاضی عبدالجبار سبک و سیاق دین‌پژوهی هشام و وراق را یکسان می‏شمردند و اهداف آنان را بر ضد دین تفسیر می‏کردند.۱ معتزلیان، هشام و وراق را دشمنان انبیا که تشیع را پوششی برای رفتارهای ضد دینی انتخاب کرده‏اند، به حساب می‏آوردند. از همین‏ روست که کتاب‏هایی در تهمت، شتم و تکذیب انبیا و صحابه پیامبر نگاشته‏اند و نظرورزی‏های کلامی آنان بر اساس کذب و بهتان است.۲

ابوعلی جبایی نیز معتقد بود که هشام بن حکم و وراق هدفی جز طعن در دین ندارند و اندیشه امامیه را پوششی برای رفتار‏های کفرآمیز خود انتخاب کرده‏اند و هدف آنها ابطال کتاب و سنت است.۳ قاضی عبدالجبار معتزلی نیز هدف متکلمان امامیه از نظریه نص را دشمنی با رسول‏اﷲ صلی الله علیه و آله، تشکیک در نبوت ایشان و اِفساد در دین تفسیر می‏کرد.۴ شاید از این ‏روست که معتزلیان، هشام۵ و وراق۶ را به الحاد متهم کردند.۷ معتزلیان هشام۸ و وراق۹ را هم‌مشربِ ابوشاکر دیصانی ـ که اندیشه‏های ضد دینی داشت و می‌کوشید تا توحید را از میان ببرد ـ بر می‏شمردند.۱۰

نکته شایان ذکر دیگر اینکه چه‌بسا نزدیکی منهج فکری وراق با متکلمان امامیه در کوفه سبب شده تا اندیشه‏های کلامی وراق در مدرسه بغداد مورد توجه قرار نگیرد؛ زیرا مدرسه کلامی بغداد به اندیشه‏های اعتزالی توجه بیشتری نشان می‏داد، حال آنکه مدرسه کلامی کوفه نه‌تنها به کلام معتزلی روی خوش نشان نمی‏داد، بلکه متکلمان امامیِ کوفه از منتقدان جدی معتزلیان به شمار می‏رفتند. از این رو، اندیشه‏های متکلمان امامیه در کوفه در کانون توجه متکلمان بغدادی قرار نگرفته است.

1.. ر.ک: قاضی عبدالجبار، المغنی، ج‏۲۰ (امامت‏۱)، ص۳۷ و ۳۸.

2.. ر.ک: همو، تثبیت دلائل النبوه، ج‏۱، ص۲۳۱ و ۲۳۲ و ر.ک: همان، ج۲، ص۵۲۸ و ۵۲۹.

3.. همو، المغنی، ج‏۲۰ (امامت۱)، ص۳۷ و ۳۸.

4.. همو، تثبیت دلائل النبوه، ج۲، ص۵۲۸ و ۵۲۹.

5.. خیاط، الانتصار، ص۸۴.

6.. قاضی عبدالجبار، المغنی، ج‏۲۰ (امامت‏۱)، ص۳۳۶؛ خیاط، الانتصار، ص۲۱۹-۲۲۴.

7.. ر.ک: قاضی عبدالجبار، تثبیت دلائل النبوه، ج‏۱، ص۵۲.

8.. خیاط، همان، ص۸۳-۸۴.

9.. قاضی عبدالجبار، همان، ج‏۲، ص۳۷۱.

10.. خیاط، همان.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران، زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41925
صفحه از 657
پرینت  ارسال به