که نقطه مقابل متکلمان کوفه و همراه با معتزلیان باشد. در این صورت است که میتوان معتزلیان شیعهشده را سرآغاز گرایش کلام امامیه به اعتزال دانست، ولی اثبات چنین امری با گزارشهای به جا مانده امکانپذیر نیست. از این رو، باید گفت که هسته اصلی نظریه مشهور که به عنوان عامل تغییر در کلام امامیه مطرح شده، نادرست است. این تحقیق نشان داد که معتزلیان شیعهشده یک عنوان برای سه دسته از متکلمان است: یک دسته که درست نقطه مقابل نظریه مشهور است (ابوعیسی وراق وابن راوندی). دسته دوم که قدرت تأیید فرضیه را دارد خارج از چارچوب بحث مدعیان نظریه است (ابن قبه) و دسته سوم نیز که اطلاعات درباره آنان کامل نیست (ابن مملک).
۲. از نکات شایان بررسی در این پژوهش آن است که در دوره مورد بحث، یک جریان کلامی در اندیشه تشیع در حال حرکت است که ابن راوندی و ابوعیسی وراق دو شخصیت مشهور آناند. توجه به این نکته از این روست که در طول سده سوم و اوایل سده چهارم کلام شیعه با بنمایههای عقلی دوران رکود را میگذراند و فضای عمومی جوامع شیعی ظاهراً بر دوری از چنین کلامی همرأی شده است.۱
از سوی دیگر، گزارشهایی مبنی بر فعالیت فراوان ابوعیسی وراق و ابن راوندی وجود دارد و اندیشهها و آثار آن دو میان دانشوران امامی صاحب جایگاه بوده است. باید در این نکته دقت کرد که چه کسانی آموزههای الهیاتی این دو متکلم صاحب دانش را در کانون توجه قرار دادهاند؟
در این دوره، یگانه مدرسه مشهور علمی شیعی، در قم و با گرایش حدیثی فعالیت میکند. مدرسه کلامی کوفه نیز در اواخر قرن دوم و اوایل سده سوم تقریباً باید خاتمهیافته تلقی شود. بر این اساس، میتوان احتمال داد که در بغداد و جوامع شیعی دیگر جریان کلامی شیعه حضور کمرنگی داشته است. این جریان با گزارشهایی که درباره جایگاه علمی وراق و ابن راوندی به دست رسیده همداستان است. همچنان که پیشتر درباره وراق اشاره شد وی صاحب کرسی درسی میان شیعیان بوده و پیروانی داشته است. وراق در زمان خود یکی از بزرگان و رؤسای امامیه و مورد اعتماد بزرگان امامیه شناخته میشده است و بزرگان امامیه به آرای وی توجه میکردهاند.۲ درباره ابن راوندی از بزرگان و عموم جامعه شیعه نیز چنین گزارشهایی وجود دارد: شهرت فراوان آثار، رفعت جایگاه علمی، پذیرش اندیشه و نظریات او، توجه عموم و علمای شیعه به او، حمایت از او،۳ رجوع شیعیان به