در بخش نخست ، معناى لغوى «مسند» و واژه هاى وابسته به آن را شرح داده ، و انواع كتاب هاى حديث رابررسى كرده، و تفاوت آنها را بامسندها روشن ساخته است.
در بخش دوم ، به جايگاه مسندنويسى در تاريخ تدوين حديث اهل سنّت ، و مراحل گوناگون آن پرداخته است .
بخش سوم را به معرفى مسندهايى كه به مؤلّفان خود منسوب اند اختصاص داده ، و مرورى بر پاره اى از احوال مسندنويسان ، به ترتيب تاريخ درگذشت آنان دارد .
در بخش چهارم ، ابتدا مسندهايى را يادآور شده كه به نام راويان خود شناخته مى شوند . سپس ، در باره مجموعه هايى سخن گفته كه از روى خطا يا سهل انگارى ، آنها را مسند خوانده اند .
در بخش پنجم ، به سهم شيعه در عرصه مسندنويسى پرداخته ، و ضمن پژوهشى در باره «اصول اربعمأة» و بررسى تاريخ پيدايش آنها در تاريخ حديث شيعه ، آن را با تاريخ اهل سنّت مقايسه نموده است .
در بخش ششم و هفتم ، به معرفى مسند زيد شهيد و مسند حُميدى و مؤلّفش ، و محتواى آنها و ميزان اعتبار احاديث آنها پرداخته است .
در بخش هشتم ، مسند ابن حنبل را ارزيابى كرده است .
بخش نهم را به معرفى مسند ابوحنيفه اختصاص داده ، و در آخرين بخش ، در باره سند ابويعلى موصلى و بعضى مسانيد ديگر اطلاعاتى ذكر كرده است .
۳۹۴ . مشاركت اجتماعى زنان از ديدگاه قرآن و حديث ،
سهيلا جلالى كندرى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، اساتيد مشاور : آية اللّه سيّد محمّد موسوى بجنوردى و دكتر صادق آيينه وند ، ۱۳۷۹ ، ۲۸۲ ص .
اين كه آيا اسلام ، به زنان اجازه شركت در فعاليت هاى مختلف اجتماعى را داده است يا خير؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ ، حدود اين مشاركت چيست؟ از مباحث مطرح شده در اين پايان نامه است .