دو. وحيانى بودن يا نبودن روايات پزشكى
آيا پزشكى ، ريشه وحيانى دارد؟ آيا مداواى امراض جسمانى ، بخشى از رسالت انبيا به شمار مى رود؟ ديدگاه متفكّران اسلامى در اين زمينه ، متفاوت است . گروهى به صورت مطلق ، از وحيانى بودن پزشكى و ريشه دار بودنش در وحى دفاع مى كنند و گروهى ديگر بر نفى آن به صورت مطلق نظر داده اند و گروه سومى ، راه ميانه را برگزيده و بر اين عقيده اند كه بخشى از ميراث طبّى ، ريشه وحيانى دارد و بخشى ديگر از آن ، چنين نيست. اينك به گزارش اين سه ديدگاه مى پردازيم :
الف. وحيانى بودن روايات پزشكى
برخى از كسانى كه بدين رأى ، به صراحت سخن گفته اند ، عبارت اند از :
۱ . نعمان بن محمّد تميمى (قاضى ابو حنيفه) . نويسنده كتاب دعائم الإسلام ، نعمان بن محمّد ( م ۳۶۳ ق ) ـ كه بخشى از كتابش را به نقل روايات پزشكى اختصاص داده است ـ مى نويسد :
روينا عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلم و عن الأئمّة الصادقين من أهل بيته عليهم السلام آثارا فى التعالج والتداوى و ما يحلّ من ذلك و ما يحرم. و فيما جاء عنهم عليهم السلام لمن تلقّاه بالقبول و أخذه بالتصديق بركةٌ و شفاءٌ إن شاء اللّه تعالى ، لا لمن لم يصدّق فى ذلك و أخذه على وجه التجربة. ۱
۲ . شيخ مفيد ( ۳۳۶ ـ ۴۱۳ ق ) . وى در اين زمينه مى نويسد :