۱ . محور بودن كارهاى حديثى شرقى و ايرانى
نگاه اجمالى به آثار مغاربه ، نشان مى دهد كه بخش مهمى از نوشته ها و فعّاليت هاى آنان ، بر محور آثار حديثى شرقى و نيز ايرانى است . شرح نويسى بر كتب حديث ، استخراج رجال و شرح حال راويان برخى از كتب ، تنظيم مشايخ برخى از نويسندگان كتب حديثى و نيز كارهاى ديگرى ، مانند نگارش غريب الحديث يك كتاب حديثى ، بر اين مطلب دلالت دارد. بررسى اجمالى كتاب تراث المغاربة ـ كه در آن ، ۱۲۱۳ اثر حديثى مغربى ها معرفى شده ـ ، نشان از آن دارد كه بيش از يك سوم آثار ، بر محورهاى كارىِ شرقى و ايرانى است كه اين مطلب ، بر اساس جدولى كه در ادامه مى آيد ، اثبات مى شود .
۲ . محور بودن «الموطأ» و حديث مالك
يكى از مشخّصه هاى حديثى مغربيان ، پرداختن بسيار به الموطأ مالك است. چنان كه بيش از اين نيز اشاره شد ، نخستين اثر شرقى اى كه بدان سامان رفت ، الموطأ مالك بود كه تا سال ها ، مانع شكل گيرى ديگر فعّاليت هاى حديثى در آن ديار بود. از آن زمان به بعد نيز بخش قابل توجّهى از آثار مغربى ها ، بر محور اين كتاب بود.
در كتاب تراث المغاربة ، بيش از صد اثر در باره الموطأ مالك معرفى شده كه يك دوازدهم كلّ آثار مغاربه را تشكيل مى دهد و در جدول دومى كه در پيش مى آيد ، توضيح داده شده است .
۳ . عدم شكل گيرى اَخبارى گرى و سَلَفى گرى
در ميان فعّاليت هاى حديثى مغربى ها و جريان هاى فكرى آنها ، كمتر نشانى از اهل حديث يا سلفى گرى ، به سان آنچه در مشرق شكل گرفت ، ديده مى شود. بررسى آثار آنان نيز نشان از اين مسئله دارد.