15
حديث پژوهي

۳ . بررسى نسبت حديث با هر يك از موضوعات ياد شده ، به استناد شواهد تاريخى ، نه تحليل هاى كلامى و عقيدتى .
دومين نگاه مغفول مانده به حديث ، نگاه ميراثى است ، بدين معنا كه احاديث و اخبار ، به عنوان يك مجموعه ميراثِ بر جاى مانده از گذشتگان ، آينه سنجش مطالعات فرهنگى جوامع اسلامى ، از دوره هاى نخستين تا امروز قرار گيرد. در اين مطالعه ، از جمله مى توان تحوّلات فرهنگى را در سه قرن نخست ، تا حدود بسيارى به دست آورد و يا عناصر فرهنگى ـ هويّتى مسلمانان هر دوره را از آن ، استخراج كرد. در اين نگاه ، حتّى احاديث و اسناد ساختگى نيز مورد استناد قرار مى گيرند ؛ چرا كه نشان دهنده واقعيتى در ميان مسلمانان اند ، گرچه تلخ و باطل!
در مَثَل ، چرا بسيارى از احاديث عقل ، از زبان امام كاظم عليه السلام منقول است؟ مگر چه اتفاقى در آن دوره رخ داد؟
چرا امام باقر عليه السلام در تفسير آيه « وَاضْرِبُوهُنَّ » فرمود : «مراد ، زدن با چوب مسواك است»؟ ۱ چرا پيش از آن ، چنين تفسير نشد؟
تأكيد احاديث بر برخى خصلت هاى اخلاقى در دوره اى و نپرداختن بدانها در دوره ديگر نيز مى تواند در پرتو اين نگاه ، توجيه شود.
در اين زمينه ، گاه مستشرقان ، سخنانى به گزاف يا صواب گفته اند ( مانند تحليل هاى گُلْدزيهِر از اخبار و احاديث در دو قرن اوّل ) ؛ ليكن مسلمانان ـ كه از اغراض و دشمنى ها نسبت به دين ، به دورند و با ادبيات دينى ، آشنايىِ كامل دارند ـ ، خود بايد به اين مسئله بپردازند.
اميد است بتوانيم بابى را در اين زمينه بگشاييم و مطالعات عالمانه و مستندى را عرضه كنيم .

1.كتاب من لايحضره الفقيه ، ج ۳ ، ص ۵۲۱ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۱ ، ص ۵۸ .


حديث پژوهي
14

حديثى حديثُ أبى ، و حديثُ أبى حديثُ جَدّى... . ۱

آنچه اين نوشتار بدان مى پردازد ، اين است كه بجز نگاه ياد شده ـ كه مى بايد نگاه اوّلى و اولويتدار هر مسلمان باشد ـ ، از دو زاويه ديگر هم مى توان به احاديث و اخبار نگريست : يكى «نگاه تمدّنى» و ديگرى «نگاه ميراثى» .
مراد از نگاه تمدّنى ، آن است كه ميزان تأثيرگذارىِ اخبار و روايات در تمدّن اسلامى و بَشَرى ، در عرصه هاى علوم ، فنون ، هنر ، ادبيات و ديگر مظاهر تمدّن ، مورد بررسى قرار گيرد .
بى ترديد ، مسلمانان در دوره اى نه چندان كوتاه ، از تمدّنى بزرگ ، برخوردار بوده اند كه بعدها تا حدودى به افول گراييده است . در بررسى علل و عوامل شكل گيرى اين تمدّن ـ چنان كه از قرآن و شخصيت الهى پيامبر و پيشوايان معصوم و نيز پشتكار و تلاش مسلمانان و رهبران صالح ياد مى شود ـ ، به اين مسئله نيز بايد توجّه شود كه آموزه هاى به يادگار مانده از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و اهل بيت عليهم السلام ـ كه متجلّى در اخبار و روايات اند ـ ، در اين تمدّن ، چه سهمى داشته اند؟
مع الأسف ، اين نگاه ، كمتر مورد بررسى و جستجو و پژوهش هاى علمى قرار گرفته است و تنها اثر مكتوبى كه در اين زمينه سراغ داريم ، كتاب دكتر يوسف القرضاوى ، با نام السنّة مصدرا للمعرفة والحضارة است كه حدود ده سال پيش ، در مصر ، انتشار يافت. ۲
به نظر مى رسد كه در هر بررسى اى در اين زمينه ، به امور زير ، بايد توجّه شود :
۱ . تعيين دقيق عرصه هاى موضوعى تمدّن اسلامى ، چون : علوم ، فنون ، ادبيات ، هنر ، فلسفه ، تشكيلات ، نهادهاى اجتماعى ـ سياسى و... و زيرمجموعه هاى هر يك ؛
۲ . تعيين دامنه تاريخى ـ جغرافيايىِ تمدّن اسلامى ، از بدو شكل گيرى تا امروز ؛

1.الكافى ، ج ۱ ، ص ۵۳ (از امام صادق عليه السلام ) .

2.مشخصات كتاب شناختى اين اثر ، از اين قرار است : السنّة مصدرا للمعرفة و الحضارة ، يوسف القرضاوى ، قاهره : دار الشروق ، ۱۴۱۷ ق / ۱۹۹۷ م .

  • نام منبع :
    حديث پژوهي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8009
صفحه از 399
پرینت  ارسال به