۳ . بررسى نسبت حديث با هر يك از موضوعات ياد شده ، به استناد شواهد تاريخى ، نه تحليل هاى كلامى و عقيدتى .
دومين نگاه مغفول مانده به حديث ، نگاه ميراثى است ، بدين معنا كه احاديث و اخبار ، به عنوان يك مجموعه ميراثِ بر جاى مانده از گذشتگان ، آينه سنجش مطالعات فرهنگى جوامع اسلامى ، از دوره هاى نخستين تا امروز قرار گيرد. در اين مطالعه ، از جمله مى توان تحوّلات فرهنگى را در سه قرن نخست ، تا حدود بسيارى به دست آورد و يا عناصر فرهنگى ـ هويّتى مسلمانان هر دوره را از آن ، استخراج كرد. در اين نگاه ، حتّى احاديث و اسناد ساختگى نيز مورد استناد قرار مى گيرند ؛ چرا كه نشان دهنده واقعيتى در ميان مسلمانان اند ، گرچه تلخ و باطل!
در مَثَل ، چرا بسيارى از احاديث عقل ، از زبان امام كاظم عليه السلام منقول است؟ مگر چه اتفاقى در آن دوره رخ داد؟
چرا امام باقر عليه السلام در تفسير آيه « وَاضْرِبُوهُنَّ » فرمود : «مراد ، زدن با چوب مسواك است»؟ ۱ چرا پيش از آن ، چنين تفسير نشد؟
تأكيد احاديث بر برخى خصلت هاى اخلاقى در دوره اى و نپرداختن بدانها در دوره ديگر نيز مى تواند در پرتو اين نگاه ، توجيه شود.
در اين زمينه ، گاه مستشرقان ، سخنانى به گزاف يا صواب گفته اند ( مانند تحليل هاى گُلْدزيهِر از اخبار و احاديث در دو قرن اوّل ) ؛ ليكن مسلمانان ـ كه از اغراض و دشمنى ها نسبت به دين ، به دورند و با ادبيات دينى ، آشنايىِ كامل دارند ـ ، خود بايد به اين مسئله بپردازند.
اميد است بتوانيم بابى را در اين زمينه بگشاييم و مطالعات عالمانه و مستندى را عرضه كنيم .